سینماروزان: ابوالحسن داوودی بهزودی فیلمی کمدی با نام «هزارپا» را مقابل دوربین خواهد برد؛ فیلمی که تولید آن را رضا رخشان تهیه کننده «ضدگلوله» برعهده دارد.
به گزارش سینماروزان داوودی که تقریبا ۱۵ سالی می شد که فیلم کمدی نساخته بود در گفتگو با «شرق» در کنار صحبت درباره چرایی حضور دوباره اش در سینمای کمدی هم درباره «هزارپا» سخن گفته و هم فیلمنامه ای دیگر که بناست سرنوشت آدمهای فیلم «نان عشق موتور هزار» را در هجده سال بعد روایت کند.
متن گفتگوی داوودی را بخوانید.
قرار است بعد از سالها فیلم کمدی مقابل دوربین ببرید و نکتهای در صحبتهای شما درباره ساخت این فیلم وجود داشت؛ درباره نیاز جامعه امروز به فیلم کمدی صحبت کرده بودید. کمی از چگونگی ساخت این فیلم بگویید؟
بههرحال بعد از ساخت چند فیلم اجتماعی که لحن جدی و تیرهای داشتند، ترجیح دادم برای ساخت فیلم جدید با توجه به شرایط روز جامعه و نیازی که جامعه به فضای طنز دارد، یک فیلم کمدی بسازم که بهنوعی برای مخاطب مفرح باشد. در این مدت هم بعد از «رخ دیوانه»، پیشنهاد چندین فیلمنامه مشابه داشتم که طبعا ساخت دوباره این فضا برایم هیچ جذابیتی نداشت. این را هم بگویم که انتخاب فیلمنامه برایم یکی از مهمترین مراحل ساخت یک فیلم است، خوشبختانه آنچنان به لحاظ مالی به سینما وابسته نیستم و الزامی ندارم که حتما به هر شکلی فیلم بسازم. از ابتدا این موضوع برایم اهمیت داشت که موضوع انتخابی من تا چه حد برای جامعه و مردمی که به تماشای این فیلم خواهند نشست جذاب و جديد خواهد بود. بعد از رخ دیوانه شش، هفت فیلمنامه خواندم که اکثرا یا کمدی بودند یا رگههایی از طنز داشتند و البته هیچکدام از آنها برایم جذابیتی نداشتند و بدون رودربایستی لبخندی بر لب خودم نیاوردند تا اینکه در نهایت از جانب رضا رخشان که دوست ٣٠سالهام در سینماست، فیلمنامهای پیشنهاد شد که اگرچه در نسخه اولیه اشکالاتی داشت که باید برطرف میشد، اما نکاتی داشت که فکر کردم قابلیتهای خوبی برای ساخت دارد. این فیلمنامه از سوی فیلمنامهنویسان جوان خوشفکری نوشته شده و بعد از آن جلسات متعددی برای نگارش متن نهایی گذاشتیم، ضمن اینکه اشتیاق فیلمنامهنویسان جوان ما برای نگارش این قصه برایم جذاب بود و حاصل کار هم به سلیقه من نزدیک است. در حقیقت فیلمنامه این ظرفیت را دارد که از فضای سردستی و بهاصطلاح بزنوبرویی که در این چند سال در سینمای کمدی ما باب شده، دور است و هدفم این بود که این فیلمنامه بهلحاظ ساختار فنی همانقدر جدی باشد که سایر آثارم هم به همان شکل ساخته شده است و اینبار با لحنی کمدی با مخاطبش ارتباط برقرار کند.
تجربه ساخت چندین فیلم کمدی موفق از جمله «نان، عشق، موتور ١٠٠٠»، در کارنامه شماست و فاصلهای که در این مدت با سینمای کمدی داشتید، چهچیزی باعث شد در این سالها کمتر به ساخت فیلم کمدی فکر کنید؟
قبلا هم اشاره کردم که سینما برای من فراتر از یک حرفه، یک علاقه، عشق و بهنوعی وسیله ابراز بیان است و برایم مهم است که در چه موقعیت یا حسوحالی فیلم میسازم. شخصا در سالهای گذشته احساس میکردم در شرایط روحیای نیستم که فیلم کمدی بسازم. سالها یکی از مهمترین فیلمهایم، «زادبوم»، بر اثر یکجور ندانمکاری در محاق توقیف ماند و مواجهشدن با چنین اتفاقی خودبهخود تأثیرش را در روند کارم گذاشت. در این شرایط حسوحالی برای ساخت فیلم کمدی نداشتم. این شرایط دقیقا شبیه این است که بهعنوانمثال من، فرزندم در جايي گروگان باشد و با اینکه تمام فکر و ذهنم پیش اوست، اصرار داشته باشم که شاد باشم و بخندم!… قطعا این امکانپذیر نیست، اگر هم بهزور اتفاق بیفتد، حاصلش محصول جذابی از کار درنخواهد آمد. یکی از دلایل عمده اینکه فیلم کمدی نساختم، این مورد بود و خوشبختانه با اتفاقی که برای «زادبوم» دارد میافتد و گرهگشاییای که از این فیلم شد، این فضا هم برای من به وجود آمد که به سینمای کمدی برگردم و دیگر اینکه فکر میکنم در شرایط حاضر که فضای جامعه اینقدر تلخ شده، نیاز است لحن بیان را عوض کنیم و از زاویه دید دیگری روی مردم تأثیر بگذاریم. بنابراین ذات حرفی که در این فیلم زده میشود، با ذات فیلمهای پیشین من متفاوت نیست، اما لحن و بیانش شکل متفاوتتری دارد.
چرا در نگارش فیلمنامه این فیلم به سراغ نویسندگانی که سالهاست در این عرصه فعالیت میکنند نرفتید؟
سالهاست که از کارکردن با جوانها و نیروهای تازهنفس لذت میبرم. معتقدم باید از ظرفیتهای امروز جوانها و فکرها و ایدههای آنان استفاده کرد، ممکن است که بالارفتن سن برای من نوعی پختگی بههمراه داشته باشد، اما از طرف دیگر نوعی خستگی هم با خود دارد و انگیزه اولیه را در من و همسنوسالهای من از بین میبرد. قطعا نویسندگان خوشذوقی مثل پیمان قاسمخانی، فرید مصطفوی و… جایگاه و شأن خودشان را در سینما دارند و ما در جاهای دیگر با هم کار میکنیم، اما خیلیوقتها فکر میکنم نیروهای جوان نیاز به حمایت دارند و تجربه ما هم میتواند به آنها کمک کند. بنابراین به این نتیجه رسیدم که حاصل این همکاری با جوانها میتواند باانگیزهتر باشد. در این سنوسال شهوت این را ندارم که الزاما خودم فیلمنامه بنویسم، تصور میکنم هر فکر جدیدی را که چیز تازهای به سینما اضافه کند باید حمایت کرد، این تیم نویسندگانی که در این فیلمنامه با آنها کار کردم، آنقدر بااستعداد و خوشفکر هستند که بلافاصله بعد از نگارش این فیلمنامه، سفارش یک فیلمنامه دیگر را به آنها دادم؛ داستان شخصیتهای «نان، عشق، موتور ١٠٠٠» که زندگی شخصیتهای این فیلم است، بعد از گذشت ١٨سال و اتفاقات اجتماعی و سیاسی متعدد روایت میشود.
کمی درباره فیلمنامه جدید هم صحبت میکنید؟
فعلا در مورد فیلمی که هنوز ساخته نشده است بیشتر از این نمیخواهم صحبت کنم، اما درباره «هزارپا» تنها میتوانم به این نکته اشاره کنم که با فیلمهای کمدی دیگری که ساختم بسیار متفاوت است و کمدی اجتماعی است که برای خودم هم تجربه جدیدی است. اصولا علاقهای به تکرار تجربههایم ندارم و در هر موقعیتی براساس شرایط اجتماعی و سیاسی آن روز کار میکنم و ساخت این فیلم نیز در ادامه همین تفکر است، «هزارپا» درعینحال که فیلمی کمدی است، یک نوستالژی نیز بههمراه دارد. بهنوعی یکی بود، یکی نبود است و داستان در دهه ٧٠ روایت میشود، لحن فیلمنامه با من ارتباط برقرار کرد و امیدوارم با مردم هم همین ارتباط خوب را برقرار کند.
به بازیگر خاصی فکر کردید؟
بله، انتخابهایی قطعی شده، اما تا زمانی که همه بازیگران اصلی مشخص نشوند، اسمی از آنها نمیبرم. این فیلم، فیلم پربازیگری است و جمعی از ستارگان سینما در این فیلم ایفای نقش خواهند کرد.