سینماروزان: در سالهای اخیر اتفاقات پرسشسازی در حیطه مدیریت فرهنگی رخ داده است. از جمله این اتفاقات موضعگیریهای متفاوت و اغلب متناقض رسانههای موسوم به تندرو در قبال محصولات سینمایی در برهه های زمانی مختلف است.
به عنوان مثال وقتی اول بار در دولت اول حسن روحانی فیلمهایی مانند «عصبانی نیستم» و «خانه دختر» در جشنواره فجر رونمایی شدند آماج حملات این رسانه ها قرار گرفتند و تلاشها برای اکران آنها ابتر ماند. با این حال اکران این آثار در دولت دوم حسن روحانی با حداقل هجمه و شانتاژ رسانه های افراطی مواجه شد! ماجرا چه بود؟ رییس دولت که همان قبلی بود و شاکله سیاستهای فرهنگی هم که همان بوده!
رسانه اصولگرای «مشرق» با زیر ذره بین بردن این ماجرا از دو عامل اصلی در بروز این تناقض حرف زده که یکی از آنها درگیر کردن فعالان رسانهای تندرو در مناصب مدیریتی بوده است! هرچه نباشد مدیریت مرکز مستند حوزه هنری در سالهای اخیر به فردی رسیده دارای سابقه رسانه ای در یک رسانه تندروی اصولگرا یا اخیرا برخی نویسندگان «رجانیوز» درگیر مدیریت در شبکه سوم سیما شده اند.(اینجا را بخوانید) آیا اشاره «مشرق» هم به همین مسأله برمیگردد؟؟؟
«مشرق» در گزارش خود آورده است: از یکی دو سال پیش به این طرف دو اتفاق افتاد که باعث شد مشکلدارترین فیلمها هم نه تنها بی هیچ بحثی روی پرده بروند که حتی طلبکارانه از ظلمی که بر آنها رفته بگویند. دو اتفاقی که باعث این ماجرا شد یکی حاد شدن اوضاع نابسامان اقتصاد بود و دیگری از هم پاشیدن برخی گروههای رسانه ای. در وضعیت آشفته اقتصادی، این چندان دور از ذهن نیست که تمرکز بخشهای نظارتی از فرهنگ و هنر برداشته شده و سینما و کتاب و… در اولویتهای چندم قرار میگیرد. در این شرایط اساسا حساسیت زیادی روی بخشهای هنری نخواهد بود و آنقدر انرژی روی موارد معیشتی گذاشته میشود که دیگر ممکن است حتی از آنها که مراقب سینما هستند هم استقبالی نشود.
این رسانه ادامه داده است: شاید یکی ازاتفاقاتی که از قضا در دولت دوم روحانی روی داد این بود که برخی اهالی رسانه در حوزه های مختلف را که موضع منتقدانه و سفت و سختی داشتند به صورت غیرمستقیم از مسیر کنار بگذارند. طرحی که این بار با ظرافت انجام شد و پیشنهادها نه از جانب مخاطبین نقدها که از سوی مقامهای بالادست منتقدین به آنها داده میشد. با این ساز و کار برخی اهالی بظاهر سرسخت رسانه توسط مقامهای بالادست خود، از جایگاه نقد و رسانه برداشته شدند و در پستها و مقامهای نسبتا بالا قرار داده شدند.
«مشرق» افزوده است: با این تمهید طبیعی بود که هم ژست جوانگرایی گرفته شود و هم آن منتقدین رسانهای ( که اغلب جوان بودند) مشغول مدیریت کردن و صیقلی کردن میز و صندلیهایشان شوند و مجال برای آنها نماند تا دوباره بتوانند با همان عزم جزم به نقد شرایط بپردازند. اما این میان، مخالفان نقد از یک نکته مهم غافل بودند. اینکه آیا مثلا نظارت و نقد جدی در حوزه های مختلف و از جمله سینما به سود سینماست یا به ضرر آن؟
محسن یزدی در ازای دریافت پست و مسئولیت، مطلب انتقادی علیه مدیران نمی زند و برالعکس.این فرصت طلبی است…
چطور او همزمان هم مدیر است و هم به خودش بعنوان تهیه کننده پروژه می دهد؟ ؟؟