سینماژورنال: کمتر کسی است که نداند داریوش مهرجویی بعد از توقیف “سنتوری” فیلم به فیلم نزول داشته است و از “آسمان محبوب” تا “نارنجی پوش” و از “چه خوبه برگشتی” تا “اشباح” مرتب از استانداردهای سینمایی خود افول کرده است.
به گزارش سینماژورنال در چنین شرایطی اینکه تصمیم گرفته هر طور هست “سنتوری۲” را بسازد یک دلیل بیشتر نمی تواند داشته باشد و آن هم توسل به اعتبار “سنتوری” برای خیزش مجدد که البته ریسکی بزرگ است به خصوص که اگر بدانیم مهرجویی در همه این سالها جز همسرش هیچ کس را امین نگارش فیلمنامه هایش ندانسته و سناریوهایش پر شده از حفره های روایی.
اینکه محمدرضا شریفی نیا به عنوان همکار تولید در کنار مهرجویی قرار گرفته هم نمی تواند چندان مثمرثمر باشد؛ شریفی نیا هم سالهاست که درگیر نوعی سینمای تجاری شده است که کمترین بازخوردی برنمی انگیزد.
شاید یک دلیل اینکه محسن چاووشی قید کامل حضور در “سنتوری۲” را زده و از طریق صفحه اجتماعیش بی علاقگی خود به همکاری مجدد با مهرجویی را اعلام کرده همین مسیر پرریسکی باشد که مهرجویی در آن پا گذاشته است.
حتی اگر بهرام رادان که او نیز در این سالها و بعد از “سنتوری” نقش اول درجه یکی را تجربه نکرده و لیلا حاتمی که به بازی در “نارنجی پوش” هم رضایت داده بود، امیدوار باشند به حضور در “سنتوری۲” اما محسن چاووشی حساب خود را از بقیه جدا کرده و با “نه” گفتن به مهرجویی تفاوت یک هنرمند پای بند بر اصول که به دنبال تجربه های نو است را با سینماگرانی به نمایش گذاشته که می خواهند درگیری در یک سیکل تکراری را با بازنشر افکار هشت سال قبل خود حل کنند.
برنده این بازی یقینا محسن چاووشی است؛ خواننده ای که می تواند یک تنه نیمی از مسیر موفقیت سریالی به نام “شهرزاد” را رقم بزند و اشعار مولانا را طوری در “امیر بی گزند” بخواند که حتی بزرگان موسیقی سنتی هم جز با احترام از او یاد نکنند.
چاوشی جان، لازم نیست اینقدر با احتیاط و احترام از ایشان یاد کنی چون او برای هیچ کس جز “خودش و استاد خطاب کننده گانش” احترام قائل نیست و چپ و راست در مراسم مختلف از زمین و زمان انتقاد میکند. این یکی از بدبختیهای بیشمار دوران پیری افرادیست که خود را هنرمند میپندارند …
با سنتوری سرمایه گذار فیلمش، به قول خودش، دق مرگ شد. حالا با کامل وقاحت و بدون اینکه از این تجربه یعنی تنها یک مجوز، نشانه اکران شدن فیلمها نیست، میخواهد یک بدبخت دیگر را دق مرگ کند..
آقا شما اگر جرات داری خودت فیلمت رو تهیه کن، چرا از کیسهٔ خلیفه میبخشی؟
فعلا یک دلال شریف و خوشنام حاضر شده وظیفه “دق مرگ کردن” یک سرمایه گذار دیگر را برایشان انجام دهد. “بله قربان، بله قربان گویان” چایی برایشان میآورد و در دلش به ریش او میخندد ..
اگر فردا گفت “چاوشی التماس کرد همکاری کند ولی من ردّ کردم” حرص نخور…