سینماروزان: عدم ارتباطگیری مجموعه طنز “صفر ۲۱” با مخاطبان یک طرف و انتشار خبر تولید فصل دوم سریال، طرف دیگر!
روزنامه اصلاحطلب شرق در تحلیلی تند بر این سریال که بنا بوده مخاطبان را بخنداند ولی چندان موفق نبوده، برخی از ایرادات آن را برشمرده.
متن کامل تحلیل شرق را بخوانید:
درباره سریال بهاصطلاح طنزی که نمیتواند از مخاطبش خندهای بگیرد، چه میتوان گفت؟ آیا اساسا چنین مجموعهای، ارزش وقتگذاشتن و دیدن و تحلیلکردن را دارد؟ مجموعهای که پس از پخش قسمتهای متعددی از آن، هنوز در تعریف قصهاش الکن مینماید و شخصیتپردازیاش بهشدت لنگ میزند. سیامک انصاری و جواد رضویان سالهاست که در عرصه کمدیهای تلویزیونی فعال هستند و در بسیاری از آثار مهران مدیری حضور داشتهاند. از سریال «پاورچین» گرفته که در زمان خودش آنقدر گل کرد که یکی از پربینندهترین سریالهای تلویزیون لقب گرفت تا سریال «در حاشیه» که باوجود تمام کمیها و کاستیهایش، توانست رضایت نسبی مخاطبان تلویزیونی را جلب کند.
این به آن معناست که انصاری و رضویان کاملا به این جنس آثار اشراف داشته و با کولهباری از تجریبات مختلفی که در طول این سالها اندوختهاند در کنار یکدیگر بهعنوان کارگردانان مشترک سریال «۰۲۱» قرار گرفتهاند؛ اما چطور میشود که این سریال اینچنین ضعیف و سؤالبرانگیز از آب درمیآید؟
به نظر میرسد باز هم مشکل را باید در معضل همیشگی سینما و تلویزیون ایران جستوجو کرد: «فیلمنامه». عنصر ابتدایی و اصلی هر اثر نمایشی که طبیعتا اگر فاقد کیفیت و استانداردهای لازم باشد، بعید است اثر موفقی خلق شود. حقیقت این است که فیلمنامه سریال «۰۲۱» (نوشته شبنم وثوقی و هدی ایزدی) را نه میتوان در قالب کمدی موقعیت گنجاند، نه فیلمنامهای شخصیتمحور است که بتواند بر اثر اتفاقاتی که برای شخصیتهای اصلی قصه رخ میدهد، از مخاطبش خنده بگیرد.
در «۰۲۱» حتی از تیپسازیهای معمول سریالهای روتین تلویزیونی خبری نیست. اینچنین است که با مجموعهای بیبو و خاصیت طرف هستیم که گویی تنها برای پرکردن آنتن تلویزیون ساخته شده است. سریالی که غیر از رضویان و انصاری، از بازی بازیگران مطرح دیگری نظیر سیاوش طهمورث، امیرحسین رستمی، رؤیا میرعلمی، نگار عابدی و سروش جمشیدی بهره برده اما وقتی دست فیلمنامهنویسان در خلق موقعیتهای کمدی خالی است، از دست بازیگران خوب و طناز سریال، چه کاری برمیآید؟ گفتیم که فیلمنامه مشکل اساسی اغلب آثار نمایشی ماست؛ بااینحال بسیاری از کارگردانان سعی میکنند این ضعف مشهود را با رویکردی خلاقانه در اجرا پوشش داده و نواقص را به نوعی برطرف کنند؛ برای مثال میتوان به خلاقیت و ابتکاراتی که پیشازاین در بخشهایی از سریالهای کارگردانانی نظیر رضا عطاران یا سعید آقاخانی دیدهایم، اشاره کرد. خلاقیتهایی که فارغ از نکات موجود در فیلمنامه، در لحظه اجرا و با توجه به پتانسیلهای صحنه اتفاق افتاده و اتفاقا توانسته در خاطرهها ماندگار شود. خلأ چنین دیدگاه خلاقانهای نیز در کارگردانی این سریال دیده میشود.
خط اصلی قصه سریال «۰۲۱» درباره ارتباط متقابل دو باجناق است که پیش از این با یکدیگر همدانشگاهی و دوست و همکار بودهاند. به این بهانه سریال هرازگاهی نقبی به گذشتهها میزند و گوشههایی از اتفاقات سالهای جوانی این دو را به تصویر میکشد. چیزی در مایههای آنچه در فیلمی مثل «نهنگ عنبر» به تصویر درآمد و اتفاقا مورد توجه قرار گرفت. ولی در کمال تعجب، این فلاشبکها نیز بامزه از آب درنیامده و تنها گریم بازیگران و تغییر ظاهر آنها است که جلب توجه میکند. از سویی دیگر باید به پخش پشتصحنههای سریال اشاره کرد که در پایان هر قسمت پخش میشود. عجیب این است که حتی این بخش نیز آنچنان که انتظار میرود، گل لبخند را بر لبان تماشاگر نمینشاند و تازه حرص آدم را هم درمیآورد. از این بابت که میبینی بازیگران و عوامل سریال، خود گویند و خود خندند و لابد گمان میکنند در حال خلق یک شاهکار هنری هستند.
جالب اینجاست که گفته میشود مجموعه تلویزیونی «۰۲۱» برای تولید و پخش در چهار فصل، طراحی و برنامهریزی شده است؛ سریالی که در فصل نخستش هم نتوانسته توفیقی در جلب نظر مخاطب داشته باشد، با چه منطقی باید چهار فصل میهمان خانههای مردم باشد؟ این سؤالی است که انتظار میرود پاسخ قانعکنندهای برای آن وجود داشته باشد!