سینماروزان/مسعود احمدی: یکی از ویژگی های سینمای ایران ضد ژانر بودن آن است که تنها محدود به بازه زمانی خاصی نبوده است. از طرف دیگر، عموم تولیدات سینمای ایران در قالب یک ژانر مشخص نبوده و اغلب ترکیبی از دو سه ژانر هستند.
در این بین تنها دهه شصت و تا حدودی دهه هفتاد را می توان از این قاعده کلی جدا کرده و به آثاری با تکیه بر مولفه های ژانر رسید. برای نمونه می توان به ژانر اکشن اشاره کرد که بخش مهمی از پرفروش ترین و پربیننده ترین فیلم های تاریخ سینمای کشورمان را در خود جای داده است که البته گاه با ژانر دیگری نیز ترکیب شده است.
از نمونه های شاخص آن می توان به «کانی مانگا» ساخته سیف الله داد اشاره کرد که زیر مجموعه سینمای دفاع مقدس قرار داشته اما سرشار از ویژگی های اکشن است. فروش فوق العاده فیلم های حادثه محور، تولید آنها را افزایش داده و به یکی از ژانرهای محبوب مخاطبان آن سال ها تبدیل کرد. البته نمی توان از نقش ستاره ای همچون: جمشید هاشم پور به سادگی عبور کرد که به خوبی وجوه قهرمانانه نقش را به تصویر کشیده و روی پرده عریض سینما جلوه خیره کننده ای داشت. همان طور که بدمن هایی همچون:کامران باختر، رضا صفایی پور و … که به خوبی در نقش های خود فرو رفته و فضا را برای دیده شدن هرچه بهتر قهرمان آماده کرده اند.
از بیست و پنج سال پیش به این سو، سینمای ایران به لحاظ مضمونی تغییر وسیعی کرده و به مرور سینمای اکشن نیز به دست فراموشی سپرده شد. اندک نمونه های ساخته شده نیز یا کیفیت پایینی داشته و یا از اکرانی کوتاه مدت در فصلی نامناسب برخوردار شده اند.
فیلم سینمایی «تاوان» ساخته رامین سهراب که در چهلمین جشنواره فیلم فجر هم به نمایش درآمده و با واکنش های مختلف مواجه شد، تازه ترین نمونه در این باب به حساب می آید که این روزها اکران عمومی شده است. سهراب که خود از دوستداران همان اکشن های دهه شصت و هفتاد به حساب می آید، تاوان را با نیم نگاهی به همان فیلم ها ساخته است. آثاری با ضرباهنگ سریع و سکانس های پرهیجان که می تواند برای دوستداران سینمای اکشن جذابیت هایی داشته باشد.
سهراب در تاوان که محصول مشترک ایران و فنلاند به حساب می آید، قصه ای آشنا و امتحان پس داده را برگزیده و آن را با تکیه بر قهرمان خود (سام) پیش می برد. آتشنشان جوانی که بر اثر اتفاق تلخی که در کودکی شاهد آن بوده و همچنان کابوس های آن آزارش می دهد، آتشنشان شدن را انتخاب کرده و برای کمک به هموطن های خود به آب و آتش می زند. سهراب که خود نقش سام را ایفا کرده، خیلی زود قصه را به نقطه عطف نخست رسانده و آخرین عملیات نجات این آتش نشان را به تصویر می کشد. جایی که آرمان پیش از آن که مردی به نام پرویز را به قتل برساند، توسط سام از سانحه نجات پیدا می کند.
بخشی از پرده میانی تاوان که در فنلاند می گذرد، سام را در حالی به تصویر می کشد که همراه همسرش روزگار می گذراند اما سرانجام پس از پنج سال به ایران باز می گردد. آرمان که در کشتن پرویز ناکام مانده و سام را مقصر این اتفاق می داند، با گروه خود دست به ربودن همسر سام زده و او را در موقعیتی آشنا و کلیشه شده قرار می دهد. جایی که قهرمان باید به قلب ماجرا زده و همسرش را نجات دهد. سهراب در نیمه دوم فیلم خود به خوبی از این فرمول امتحان پس داده بهره گرفته و قصه خود را پیش می برد و به پایانی قابل پیش بینی براساس فرمول های آشنای سینمای حادثه ای می رساند.
تاوان با توجه به این که نخستین ساخته سینمایی رامین سهراب به حساب می آید، فراز و فرودهای زیادی در کارگردانی اش به چشم نمیخورد و سکانس های اکشن اش نسبتا خوب از آب درآمده است. به ویژه اینکه فیلم با هزینه اندکی ساخته شده و می تواند هزینه هایش را برگرداند. به خصوص در شبکه نمایش خانگی که مخاطبان بالقوه زیادی داشته و بخشی از آن را دوستداران سینمای اکشن دهه شصت تشکیل میدهند.