سینماروزان/جواد محرمی: «اين فيلم ظاهري خانوادگي دارد ولي مناسب خانواده نيست، اين را مخاطب سينما بايد پيش از رفتن به سينما يا خريد از سوپرماركت بداند وگرنه نوعي كلاهبرداري محسوب ميشود. من خودم موافق اكران خانه پدري با قيد رده سني بالاي ۲۰ سال بودم و اين تقريباً در شوراي نمايش حتي از سوي اعضاي ارزشي، مورد اجماع بود و آقاي عياري هم جايي به من گفت كه من با نظر شما موافقم ولي آقاي ايوبي بعداً آمد و گفت: «من فيلم را ديدم و دخترم حالش بد شد و به نظرم قابل پخش نيست» و فیلم توقیف شد وگرنه همان سال ۹۲ به اصطلاح قال قضيه با ردهبندي سني كنده شده بود. وقتي موضوعي ملتهب سوژه فيلمي ميشود تهيهكننده و كارگردان بايد از قبل آماده باشند كه فيلمشان قيد ردهبندي بخورد. با اين قيود ميشود بخشي از توقيفها را سامان داد.»
ضياءالدين دري عضو سابق شورای مجوز نمایش با مرور خاطره توقیف «خانه پدری» درباره كمپيني كه چندي پيش با عنوان «هنر توقيف شدني نيست» در فضاي مجازي ايجاد شد به «جوان» گفت: عدهاي آمدند كمپيني راه انداختند و حتي بهروز وثوقي را نيز متقاعد كردند از امريكا به آن بپيوندد و البته كمپينشان شكست خورد چون حرفشان خيلي كلي بود، البته اينكه هيچ فيلمي توقيف نشود، آرزوي خوبي است و اگر محقق شود براي سينما اتفاق مباركي است اما اين ايدهآل با قوانين غيرشفاف و اين وضعيت حاكم بر سينما محقق نميشود.
وي به اين اشاره كرد كه ردهبندي سني براي سينما در همه دنيا وجود دارد و توضيح داد: در امریکا فیلم را براي تودههاي مردم ميسازند و آنجا چون بسياري از مردم مذهبي هستند، موضوع اخلاق اهميت زيادي دارد. اولين جايي كه فيلمها را كنترل ميكند خود جامعه است، مثلاً اگر فيلمي اكران شود كه مناسب ۱۲ سال به پايين نيست و اطلاعرساني نشده باشد، جامعه عكسالعمل نشان داده و پاي مجامع قانوني وسط كشيده ميشود كه اين فيلم درست ردهبندي نشده. خود تهيهكنندگان به دليل اينكه بر كار مشرفند مجبورند به طور خودكار آثارشان را با ردهبندي سني هماهنگ كنند، رسانهها آنجا خيلي پيگير ردهبندي سني هستند، البته برخي مصداقهاي اخلاق در آنجا با ايران به طور طبيعي متفاوت است اما به روح متعارف حاكم بر جامعه پايبندي وجود دارد.
به گفته اين فيلمساز و عضو سابق شوراي مجوز نمايش، مسائل اخلاقي تنها معيار براي ردهبندي سني فيلمها در غرب نيست بلكه معيارهاي ديگري هم وجود دارد، براي مثال ممكن است سريالي ظاهراً خانوادگي باشد و درون خانواده اتفاق بيفتد ولي ديالوگها و ارجاعاتي مثلاً سياسي يا فلسفي داشته باشد كه براي سنين پايين و حتي مخاطب عام مفهوم نباشد، اين موارد هم در ردهبندي لحاظ ميشود كه مخاطب بداند نبايد با كودك يا نوجوان يا آدمي كه به اين فيلمها علاقه ندارد به سينما برود. در واقع مخاطبشناسي و احترام به سليقه مخاطب با ردهبندي سني اعمال ميشود. اين موضوع بايد در سينماي ما هم سامان پيدا كند، الان براي فروش روي پوستر برخي فيلمها عكسهايي ميزنند كه با محتواي حقيقي اثر مغايرت دارد، در واقع مخاطب را ترغيب ميكنند فيلمي را ببيند كه سليقه او نيست. اينها در سينما به بياعتمادي و آشفتگي منجر ميشود.
وي در بخش ديگري از سخنانش از كاهاني به عنوان فيلمسازي كه در دوره احمدينژاد كارگردان شد ياد كرده و گفت: شمقدري خيلي از او حمايت ميكرد، او با رفتن شمقدري فكر ميكرد در دولت روحاني اوضاع براي امثال او خيلي بهتر خواهد شد و ميتواند جوهر اصلي خود را به لحاظ فكري در سينما بيرون بريزد، همين كار را هم كرد و حتي ايوبي شخصاً براي مجوز گرفتن فيلمنامهاش پادرمياني كرد ولي فيلمش نتوانست مجوز اكران بگيرد. كاهاني فكر ميكرد با رفتن ايوبي و ايلبيگي كارش راحتتر ميشود ولي نشد. الان هم چون نميتواند به حيدريان بپرد به من انتقاد ميكند، حرفهايي كه درباره مخالفت من با فيلمش هم زده شد و ميشود درست نيست چون من اصلاً فيلم آخر او را نديدهام كه بخواهم مخالفتي داشته باشم.