1

بخشهایی خواندنی از تازه‌ترین گفتگوی اسدالله یکتا⇐ من ‏سواد ندارم و باید یک نفر دیالوگ‌ها را برایم بخواند تا بتوانم آنها را حفظ کنم/مهرجویی به شکیبایی گفته بود: این کوچولو خیلی قشنگ بازی میکنه!/پرستویی بغلم کرد و گفت خوشحال است که با من همبازی شده/صابر رهبر به فردین با آن عظمتش، سیلی زد و کم مانده بود که کتک مفصلی هم به من بزند!!/نمیدانم چرا به‌موقع دستمزدم را نمی‌دهند؟/ بعد از پنجاه سال کار هنری، اسم “صندوق اعتباری هنرمندان” را هم نشنیده‌ام!!

سینماروزان: اسدالله یکتا از بازماندگان سینمای قبل از انقلاب در سالهای بعد از انقلاب، شرایط خوبی را تجربه نکرد و کارش به سیگارفروشی کشید؛ با این حال چند سالی میشود که به یکتا بیشتر نقش میدهند و این شبها هم با سریال “ستایش” روی آنتن است.

اسدالله یکتا با اشاره به علاقه اش برای کار با کارگردانان این دوران به “شهروند” گفت: من کارگردان‌های نسل جدید ‏مثل سعید سهیلی را خیلی دوست دارم و کار کردن با او خیلی خوب است. به‌هرحال من دوست دارم با همه ‏کارگردان‌های نسل جدید کار کنم، ولی خب آنهایی که مرا دعوت نکردند حتما نقشی برای من نداشتند. ضمن این‌که من ‏سواد ندارم و باید یک نفر دیالوگ‌ها را برایم بخواند تا بتوانم آنها را حفظ کنم. به همین دلیل فکر می‌کنم ‏همه کارگردان‌هایی که با آنها کار کردم واقعا به من لطف داشتند. شاید بیشترین سختی که دیدم به ‏دستمزدم برگردد. معمولا سر پرداخت پول اذیت می‌شدم. ‏نمیدانم چرا به‌موقع دستمزدم را نمی‌دهند؟

یکتا با ذکرخیر داریوش مهرجویی که در “هامون” برایش رلی کوتاه بازی کرده بود بیان داشت: مهرجویی به کار خودش خیلی مسلط بود. در کار هم خیلی جدی بود، اما هیچ‌وقت بی‌احترامی نمی‌کرد. یک بار مرحوم ‏خسرو شکیبایی به من گفت که مهرجویی درباره من گفته بود: «این کوچولو خیلی قشنگ بازی می‌کنه ‏انگار قبل از این‌که به دنیا بیاد این کاره بوده!»‏

اسدالله یکتا با اشاره به همبازی بودن با پرویز پرستویی گفت: نقشی که در فیلم “عشق شیشه‌ای” داشتم و لباس جاهلی تنم کردند و صورتم زخمی بود خیلی به دلم نشست. نقش مقابلم هم ‏پرویز پرستویی بود و یادم است مرا بغل کرد و گفت خوشحالم که با تو کار کردم.‏

یکتا با بیان اینکه اختلافات میان بازیگر-کارگردان از سالها پیش در سینمای ایران وجود داشته اظهار داشت: دیده‌ام که بعضی وقت‌ها بازیگر و کارگردان با هم درگیر می‌شوند و این مربوط به امروز و دیروز نیست. مثلا صابر ‏رهبر کمی کارگردان عصبانی بود؛ یادم است که به مرحوم محمدعلی فردین با آن عظمتش سیلی زد. سر ‏فیلم “مراد و لاله” هم نزدیک بود کتک مفصلی به من بزند(می‌خندد). چون یک صحنه داشتم از تیرآهن پایین ‏می‌آمدم که افتادم و صورتم خونی شد. آقای رهبر متوجه نشده بود و برای این‌که درحال ضبط بودیم داد می‌‏زد که برگرد به سمت دوربین. ولی من نمی‌توانستم تکان بخورم برای همین با عصبانیت به سمتم آمد، ولی ‏بعد که دید صورتم پر از خون است عذرخواهی کرد و مرا به بیمارستان رساند.‏

اسدالله یکتا با اشاره به مشکلات جسمیش و عدم برخورداری از امکانات درمانی و اینکه آیا صندوق اعتباری هنر به او کمکی کرده یا نه، گفت: صندوق چی؟! اولین‌بار است اسم این صندوق را می‌شنوم! مدیران این صندوق، وام هم می‌دهند؟!‏حالا باید پرس‌وجو کنم، ببینم جریان این صندوق چیست که من بعد از 50‌سال کار هنری از آن بی‌خبرم!!!؟؟؟