1

بازی با آینده سینما؟؟

سینماروزان/ جعفر گودرزی(رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران):

کشورهای توسعه‌یافته یک عادت فرهنگی پسندیده دارند. آنها وقتی متوجه می‌شوند در یک ساختار یا شیوه مدیریتی شکست خورده‌اند‌ آن‌ را می‌پذیرند، حتی جشن و مراسم می‌گیرند، و این می‌شود آینه عبرت. آنها نقشه راه را می‌پذیرند و از مسیر «شکست» برمی‌گردند و راهی نو می‌پیمایند. آنها از شکست، شکوهی دوباره می‌سازند.
اما اینجا معانی و درک موضوعات کاملا متفاوت است!
در خودروسازی شکست خورده‌ایم، اما کیست که بپذیرد!؟
کمپانی‌های خودروساز کماکان مشغول جذب پول از مردم هستند و در سقوط آزاد کیفی، شتاب هم گرفته‌اند!
در مدیریت آب دچار بحرانیم و در عین حال شاخص‌های مصرف را آموزش نداده‌ایم و مردم در هزاره سوم و جهانی کم‌آب و بی‌آب، هنوز با آب شُرب استحمام کرده و حتی ماشین می‌شویند! در مقابل سازمان آب به جای حل بحران قضیه را به انتقال تانکرهای آب در مناطق شهر تنزل داده و هیچ مدیری پاسخگوی وضع اسف‌بار این‌ روزهای پایتخت نیست.
شاهد همین نوع از مدیریت در سینما نیز هستیم!
اینکه فیلم‌های ایرانی در چه ترازی از سینمای جهانی قرار دارند، موضوع صحبتم نیست که همین فیلم‌های نه‌چندان درخشان در نهایت مردم را با سینما آشتی داد، چرا که ذائقه مخاطب در آخر به میل فیلمساز تغییر کرد. اما حتی این‌بار به این موضوع هم نمی‌پردازم.
با یک ترکیب متفاوت، چراغ اقبال فیلم‌ها روشن است و کاری را که مدیران به‌اصطلاح سینمایی کشور در طول حداقل این دو سال نتوانستند انجام دهند، سینماگران انجام داده‌اند و رونقی نسبی به سالن‌های سینما برگشته و سینمای بیمار و رو به‌ موت، در حال خروج از کُما است و گویا اتفاق‌های روشنی پیشاروی صنعت سینماست. اما درست در همین برهه که سینما به شوک و تنفس مصنوعی جواب مثبت می‌دهد، سر و کله حضرات پیدا می‌شود تا دوباره شاهد معجزه مدیریتی آنان باشیم!
آقایان!
شما که برنامه ندارید، طول و عرض مدیریت‌تان هم که با حذف و بگیر و ببند بسته شده، به همین چند فیلم فیلم رحم کنید!
به مردم، به سینمادار،
به «سینما» رحم کنید!
باور کنید اگر بگذارید چرخه به‌ شکلی طبیعی خودش را پیدا می‌کند، اما شما کاری می‌کنید که تهیه‌کننده و کارگردان با هزار خواهش و تمنا و ارتباط و ریش گرو گذاشتن، برای فیلم‌شان سئانس بگیرند و پنبه همکارشان را بزنند!
در چنین نوع از مدیریتی‌ست که اصطلاحا زیرآب‌زنی و چوب لای چرخ گذاشتن باب می‌شود و این ابدا زیبا نیست.
در مدیریت آشفته شما همین بس که یکی دو فیلم را نُه ماه در اکران نگه می‌دارید و بعد یک‌باره هشت فیلم جدید را همزمان وارد سیکل اکران می‌کنید!
‌فاصله اکران فیلم‌های موفق قبلی فقط یک ماه و اندی است. بعد پشت‌بند فیلم‌های موفقی که کسری‌های شما را جبران می‌کنند، هشت فیلم را یکباره و همزمان راهی اکران می‌کنید!؟ ماحصل چنین تصمیم غلطی به جان هم انداختن سینماگران و پشیمانی سرمایه‌گذاران از ورود به صنعت سینما و مخلص کلام، سوزاندن فرصت است. شاید نمی‌دانید که با چنین رویکرد مدیریتی‌ِ اشتباهی تیشه به ریشه سینما می‌زنید.
که من آرزو می‌کنم ندانید! که غم ندانستن شما از زهر عمدی بودن تصمیمات اشتباه‌تان قابل تحمل‌تر است! هر چند نتیجه در نهایت اسف‌بار خواهد بود.
این فیلم‌ها با سرمایه خصوصی ساخته شده و برخی سرمایه‌هایشان سال‌هاست که خوابیده و حالا که بعد از کوران کرونا و ناآرامی‌‌های اجتماعی، فرصت اکران یافته‌اند و در نهایتِ حیرت مردم هم استقبال خوبی نشان داده‌اند، پایتان را از گلوی فیلم‌ساز و سرمایه‌گذار بردارید. بگذارید سینما کمی نفس بکشد. با سرمایه و نقدینگی مردم نجنگید. چه اصراری به این‌همه اعمال نظر دارید!؟
مخاطب این سینمای پر از محدودیت و سانسور مردم هستند. حال که آنها با وجود همه این محدودیت‌ها و با وجود فیلم‌های نه‌چندان قوی چراغ سینما را روشن نگاه داشته‌اند شما هم دست از اعمال سلیقه در دایره مدیریت عجیب و غریب‌تان بردارید!
تداوم اکران فیلم‌هایی که از نُه ماه پیش روی پرده هستند، نامش هرچه هست مدیریت نیست! و اوج این خلاقیت و مدیریت هم البته اکران یکباره هشت فیلم با هم است!
در تفسیر چنین تصمیمی آنچه بیش از همه رخ می‌نمایاند، عناد با فیلمساز و به یغما بردن سرمایه روحی، معنوی و مالی اوست.
سازندگان این فیلم‌ها اگرچه چندان نام‌آشنا نیستند، اما حضورشان به مثابه همان نفس تازه‌ای‌ست که در کالبد نیمه‌جان سینما دمیده است. نتیجه کارشان در نهایت رونق صنعت رو به احتضاری‌ست که ما سال‌هاست برایش نگرانیم و فریاد وااسفا سر داده‌ایم.
مدیریت اکران سینما کار چندان پیچیده‌ای نیست که در نهایت مجبور شویم شاهد اشتباهات فاحش شما در این چرخه معیوب باشیم.
فیلم‌های جدیدتر را با یک نمودار هرمی وارد چرخه اکران کنید؛ آهسته، پیوسته و صبورانه و در مقابل برای ادامه اکران فیلم‌های موفق پیشین چند درصد از ظرفیت سینماها را حفظ کنید.
با مدیریت آنی فقط به جریان توفنده رودخانه لطمه می‌زنید.
به جای برخوردهای دفعی و ساخت دیوار، پل‌ها و ظرفیت‌ها را بالا ببرید. راهی جز این نیست.