سینماروزان: هادی حجازی فر که بعد از سالها فعالیت در تئاتر با ایفای نقش احمد متوسلیان در درام مستندنمای «ایستاده در غبار» به مخاطبان معرفی شد، در فیلم ۳ارگانی «ماجرای نیمروز» که واقعه نگاری قتل موسی خیابانی بود در قالب کاراکتری عملگرا ظاهر شد که به دنبال رفتن،ریختن و زدن بود!!!
به گزارش سینماروزان حجازی فر که اخیرا هم درگیر همکاری با ابراهیم حاتمی کیا در «پرواز به وقت شام» بود در گفتگو با «اعتماد» پیرامون اینکه آیا واهمه این را ندارد که با حضور در چنین آثاری چهره ای تیپیکال از او برای مخاطب به جای بماند بیان داشت: من شأن هنر را آنقدر بالا ميدانم كه برايم مهم نيست عامه مردم چه ميگويند. در حال حاضر هم مغضوب دو گروه سياسي هستم. سر وقايع سال ٨٨ تصاويري از هر دو طيف ديدم كه واقعا جاي تعجب داشت. حالا ميگوييم سرباز ضد شورش را اگر رها كنيد، نابود ميكند و اصلا كارش همين است اما خشونتي كه يك آدم معمولي نسبت به جوان ١٨ ساله هموطنش از هر دو طرف اعمال ميكند، چه توجيهي دارد؟ بسيجي با غير بسيجي. به خدا اينها ترسناك است!
وی ادامه داد: جواني كه با هر تفكري مادري دارد و انتظارش را ميكشد. او هم هموطن من است، همان كه الان گوشهاي گيرش آوردهايم و كتكش ميزنيم. نه سرباز ضد شورش. من دارم كتكش ميزنم. من ميترسم از اين دور شدنها. از اين عصبانيتهاي دو طرفه. از اختلافي كه به نفرت تبديل شود. ميدانيد زيباترين تصويري كه در انتخابات اين دوره رياستجمهوري ديدم، چيست؟ تصويري بود كه دو نفر دست در گردن هم انداختهاند و يكي عكس رييسي را در دست داشت و ديگري عكس روحاني را. با وجود اينكه تا توانستم به نفع آقاي روحاني راي جمع كردم، اما از ديدن اين تصوير كيف كردم. اينكه آدمها با وجود اختلاف كنار هم بمانند. متاسفانه وقتي اصول تيز ميشود، آدمها زخم ميخورند و با هم درگير ميشوند. وقتي پاي نسبت خوني و رفاقت وسط ميآيد، بايد سياست كمرنگ شود. به همين خاطر من عاشق اتفاقات مليام.
این بازیگر افزود: يك بار هم مطلبي نوشتم كه ما در عزاهاي ملي، متفرقتريم اما در شادي ملي خيلي متحد ميشويم. من چهرههاي معتدل را از هر دو طرف دوست دارم. با اينكه به وضوح طرفدار اصلاحاتم اما از تندروهاي جبهه اصلاحات همانقدر دلگيرم كه از تندروهاي اصولگرا.
هادی حجازی فر با اشاره به افراط و تفریطهای سیاسی بیان داشت: اي كاش روزي برسد كه بتوانيم همهچيز را درست تشخيص دهيم. لازمه اين تشخيص درست هم داشتن معيار است، تا معيار درستي از هر دو طرف نداشته باشي، نميتواني به تشخيص برسي. يادمان نرود قبل از هر چيزي يك كشور و نظام مستقر وجود دارد كه حاصل خون هزاران شهيد است. هيچ كس نميتواند منكر اين مساله شود. من از سوءاستفاده كردن از خونهاي ريخته شده ناراحتم اما نميتوانيم و هرگز نبايد آنها را منكر شويم. فيلم سياسي ساختن و بازي كردن بالاخره عواقبي هم دارد و طبيعي است كه از هر دو طرف مورد فشار قرار بگيري. آرزو ميكنم روزي برسد كه تنها حركت سياسي ما راي دادن باشد. همچنان معتقدم هنر و ادبيات ميتواند دنيا را نجات دهد و دغدغهام هم همين است. ميگويم كاش سياسي نباشيم اما نصف حرفهايم سياسي شد. خودم مثال نقض حرفهايم شدم. خب من عاشق اين كشورم. در تمام انتخاباتها شركت كردهام. در جنگ آسيب ديدهام اما نميتوانم منتقد هم نباشم. انتقاد بيمه حوادث اين كشور و حكومت است.
این بازیگر با میانه رو خطاب کردن خود تأکید کرد: تا زماني كه چيزي را باور نداشته باشم انجامش نميدهم. من در زندگيام مجموعه عجيبي از اصلاحطلبي و اصولگراييام. سعي ميكنم وسط بايستم، نه به اين خاطر كه همه را داشته باشم، نه! در انتخابات رياستجمهوري هم علني موضعگيري كردم و خيلي از طرفدارانم ناراحت شدند اما چيزي كه از نظرم حق است، ميگويم. من به همه فيلمهايي كه در آنها بازي كردم اعتقاد دارم. حتي فيلمي كه درباره سوريه ساخته ميشود و از اين فيلم هم دفاع ميكنم. واقعيت اين است كه امريكا ما را دوست ندارد، نه تنها ما، بلكه همه كشورهايي كه در جهان سوم جاي ميگيرند را دوست ندارد. شايد بخشي از اين نگاه از تفكرات چپيام ناشي شود كه انگار وارد ژن همه ما شده است. ليبرالترين آدمها هم وقتي از كاخ سفيد صداهاي نامربوط ميشنوند رگ گردنشان بيرون ميزند. باور كنيد پرسشنامه دستشان بدهي و اسم نخواهي اسم چگوارا و كاسترو و سيمون بوليوار و… هنوز تيك خواهد خورد در محبوبيت.