1

انتقاد یک رسانه اصلاح طلب از حضور تهیه کنندگان بی هویت در تئاتر⇐چرا ارشاد قصدی برای سامان دادن به تهیه کنندگی تئاتر ندارد؟/چرا ارشاد اسامی تهیه کنندگان معتبر تئاتر را اعلام نمیکند؟/چرا کارچاق کن های سابق ایرانشهر، تهیه کنندگی تئاترها را در دست گرفته اند؟/ چرا تهيه‌كنندگان يك‌ بار مصرف تئاترها با قراردادهاي عجيب و غريب در دستمزدها اختلال ایجاد کرده اند؟/چرا کمال تبریزی بدون سابقه تئاتری به ناگاه به عنوان تهیه کننده تئاتر معرفی شده است؟؟

سینماروزان: حضور سرمایه گذاران مشکوک در سینما و شبکه خانگی و رسواییهایی که برخی از این سرمایه گذاران در پرونده های فساد اقتصادی از خود به جای گذاشتند سبب ساز تلاشها برای شکل گیری صنف جامع تهیه کنندگان و انتشار فهرست اولیه تهیه کنندگان مجاز شده است.

روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” با اشاره به این تلاشها و زیر ذره بین بردن حضور سرمایه گذاران بی هویت در حیطه تئاتر، خواستار ورود جدی وزارت ارشاد به تهیه کنندگی تئاتر هم شده است.

متن تحلیل “اعتماد” را بخوانید:

طي سال‌هاي گذشته در سينما، حضور برخي اسم‌ها و چهره‌ها از آقازادگان سياسي تا مجري‌هاي تلويزيوني در كسوت تهيه‌كنندگي، كار را به جايي كشاند تا سازمان سينمايي وزارت فرهنگ طي اطلاعيه‌اي، فهرست تهيه‌كنندگان معتبر سينما را اعلام كند. تهيه‌كنندگي كه با وجود فضاي كاري در ايران و البته باز شدن مباحثي چون پولشويي و پول‌هاي كثيف، مسووليت سنگين‌تري نسبت به گذشته پيدا مي‌كنند.

يكي از مهم‌ترين جنجال‌ها بر سر تهيه‌كنندگي احسان عليخاني در فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» بود كه پس از اعتراض‌ها در فضاي رسانه‌اي و مشخص شدن نداشتن مجوز لازم اين مجري براي تهيه‌كنندگي سينما، نام او از تيتراژ فيلم حذف شد.

اما در سوي ديگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وضعيت آشفته‌تر مي‌شود. در حالي كه برخي از اهالي رسانه از ورود پول‌هاي كثيف به تئاتر مي‌گويند و نقش برخي تهيه‌كنندگان در اين مهم را موثر دانسته‌اند؛ اما دولت قصدي براي سامان دادن به مقوله تهيه‌كنندگي نداشته و ندارد. اين مساله زماني اهميت پيدا مي‌كند كه دولت در ساختار حقوقي خود چندان مشروعيتي به عنوان تهيه‌كننده نداده و اساسا مسووليت يك نمايش برعهده كارگردان است. مجوزها به اسم كارگردان ابلاغ مي‌شود و در صورت تخلف اين كارگردان است كه بايد پاسخگو باشد.

با اين حال از اواخر دهه 80 مفهوم تهيه‌كنندگي تئاتر وارد فاز پيچيده‌اي شد. در حالي كه تهيه‌كننده در غرب يك توليد‌كننده خلاق هنري به حساب مي‌آيد، در ايران در سايه فقدان كمپاني‌هاي تئاتري، برخي شخصيت‌ها در نقش كارچاق‌كن تئاتر ظاهر شدند تا كار به جايي برسد كه تماشاخانه ايرانشهر به يك كارتل بدل شود، كارتلي كه مشروعيت آن را م.س ، مدير وقت ايرانشهر ايجاد كرد. اين مشروعيت كذايي بعدها بدل به يك فاكتور شد تا به نظر رسد تنها اين چند شواليه منسوب به م.س حق كار در فضاي تئاتر را دارا هستند. با كنكاشي در وضعيت گيشه و فروش نمايش‌ها يا بالا و پايين رفتن ارزش سالن‌ها مي‌توان نقش اين افراد را درك كرد.

وضعيت در حوزه تهيه‌كنندگي تئاتر زماني بغرنج مي‌شود كه تئاتر به جولانگاه سرمايه‌بازي چند فرد در جست‌وجوي فرصت مي‌شود. بدون داشتن دغدغه يا تلاش‌هايي براي درك هنر تئاتر، اين افراد بدون رصدگري دولت وارد حوزه تئاتر مي‌شوند و مشكلاتي از جمله بر هم ‌ريختن فضاي گروهي، تغيير ذائقه مخاطب براي رسيدن به سود بيشتر، باز كردن پاي بازيگران بدون كيفيت، بزرگ‌نمايي كردن در فضاي تبليغاتي و در نهايت شفافيت‌زدايي از منابع مالي ايجاد كردند.

حتي شواهدي وجود دارد كه تهيه‌كنندگان يك‌ بار مصرف تئاتر در دستمزدها نيز اختلال ايجاد كرده‌اند و يا قراردادهاي عجيب و غريب در نبود قوانين شفاف حقوقي با هنرمندان بسته‌اند.

ضربه نهايي نيز حضور تهيه‌كنندگان دكور در تئاتر است. چيزي مثل كمال تبريزي كه در زمان كامل شدن يك اثر به عنوان تهيه‌كننده تئاتر معرفي مي‌شود بدون آنكه سابقه‌اي در اين حوزه داشته باشد.

آنچه مشخص است فقدان اراده در اداره كل هنرهاي نمايشي براي تعريف واژه تهيه‌كنندگي و تعين نقش آن در تئاتر است، اداره كلي كه اراده‌اي نسبت به هيچ چيز ندارد.