سینماروزان: هشدارهای غلامرضا موسوی رییس شورایعالی تهیه کنندگان سینمای ایران و متعاقب آن دستگیری تهیه کننده “شهرزاد” بخاطر آنچه دخالت در پرونده اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان قلمداد شد سبب ساز آن گشت که رسانه ها نیز با صراحت بیشتری به بررسی ریشه های پولشویی در سینما بپردازند.
به گزارش سینماروزان از جمله گزارشهای پرنکته ای که درباره ورود پولهای مشکوک یا بی مسئولیت در حیطه سینما و شبکه خانگی تنظیم شده در خبرگزاری اصولگرای “نسیم” منتشر شده است.
در این گزارش ضمن اشاره به سهل انگاری ارگانهای فرهنگی در عدم بررسی به موقع صلاحیت سرمایه گذاران حاضر در سینما و شبکه خانگی درباره ردپای این پولشویی ها که به برخی از سینماگران همچنان فعال می رسد تعریضهایی زده شده است.
متن کامل گزارش نسیم آنلاین را بخوانید:
حمایت غیرمستقیم نهادهای دولتی؟
پولشویی پدیده تازه ای نیست. سالهاست که معافیتهای مالیاتی که اقلام فرهنگی را شامل می شود شرایطی را فراهم آورده برای برخی سوداگران اقتصادی که به منظور فرار از مالیاتهای سنگینی که به درآمدهای میلیاردی آنها وارد می شود بکوشند به سرمایه گذاری در تولیدات فرهنگی بپردازند.
برای سینمای ایران که هیچ گاه نتوانسته بخش خصوصی قدرتمندی داشته باشد و مدام متصل به بودجههای دولتی بوده این سرمایه گذاری نه فقط با اقبال سینماگران مواجه شده است بلکه برخی از ارگانهای دولتی نیز به طور غیرمستقیم از چنین سرمایه گذاریهایی استقبال کرده اند چرا که از شرّ تقاضاهای فراوانی که سالیانه برای حمایت از سینماگران به سمت آنها می آید اندکی راحت می شوند.
پولشویان سالهاست در سینمای ایران حاضرند اما به یک دلیل عمده و آن هم سختگیریهای خاصی که اغلب در سینمای ایران برای صدور مجوز تهیه کنندگی وجود داشته در سالهای اخیر بخش عمده این پولشویان به سمت شبکه خانگی آمده اند؛ مدیومی که نه سختگیری چندانی در صدور پروانه ساخت آثار در آن وجود دارد و نه سختگیری در صدور پروانه نمایش و حتی بازبینی عقبه فعالان حاضر در این مدیوم.
یک دلیل این سهل گیری ایجاد مجالی مناسب برای سعی و خطا کردن علاقمندان به فیلمسازی است. اما این سهل گیری فاقد نظارت کافی در سالهای اخیر به نوعی نابسامانی در این مدیوم منجر شده که از یک طرف حضور محتواهایی به لحاظ اخلاقی کاملا نامناسب در این شبکه را موجب می شود و از طرف دیگر ظهور خردهسرمایهدارانی که به نام تهیه کننده وارد این حیطه می شوند.
سهل انگاری هایی که ماه هاست در ارشاد می بینیم
اگر موردی مانند دستگیری تهیه کننده «شهرزاد» آن هم به خاطر فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان به ناگاه در کانون اخبار قرار می گیرد فقط و فقط به خاطر همین سهل انگاری هاست. اگر مدیر شبکه خانگی ارشاد، هیأت نظارت کاراتری را برای بررسی سابقه فرهنگی فعالان این حوزه گمارده بود قطعا به جایی نمی رسیدیم که فردی بدون هر گونه سابقه فعالیت فرهنگی به صرف اینکه سرمایه ای در دستش است وارد شبکه خانگی شده و چنان دست و دلبازی در تولید یک سریال به خرج دهد که بسیاری از اهالی سینما هم برای راه افتادن پروژه هایشان با یک یا چند واسطه راهی پیدا کنند به دفتر فرد.
البته که مورد غریب تهیه کننده «شهرزاد» مورد تازه ای نیست و کافیست فقط سه ماه عناوین فیلمهای تولید شده برای شبکه خانگی را کنار هم بگذاریم و به مرور عوامل دست اندرکار در تولید آنها چه تهیه کنندگان و چه سرمایه گذاران و چه بعضا بازیگران بپردازیم تا معلوم شود پولهای بیمسئولیت چگونه این مدیوم را در دست گرفته اند اما…
چرا هیچ کس نپرسید ۴ میلیارد از کجا آمده؟
اگر شورایعالی تهیه کنندگان فریادش به آسمان می رسد از حضور پولشویان در شبکه خانگی و اگر رییس این شورا به صراحت اعلام می کند که صلاحیت تهیه کننده «شهرزاد» در هیچ کدام از صنفهای تهیهکنندگی احراز نشده است چطور می شود که اداره نظارت شبکه خانگی مجوز ارائه سریالی پرهزینه به تهیهکنندگی نامبرده را صادر می کند؟
از آن بدتر چطور است که بخشی از باتجربه های سینمای ایران از جواد نوروزبیگی و خسرو معصومی گرفته تا عبدا.. اسکندری و پیمان قاسم خانی و حتی کیانوش عیاری با سرمایه های چنین فردی به تولید آثاری نظیر «تابو»، «خوب بد جلف» و «کاناپه» دست می زنند؟
هیچ گاه یادمان نمی رود که وقتی چند هفته قبل مدیرمسئول یک روزنامه سینمایی از خرید رایت پخش فیلم «فروشنده» به قیمت ۴ میلیارد تومان سخن گفت حتی کوچکترین واکنشی از سوی مدیران سینمایی و به خصوص مدیران نظارتی این سازمان دیده نشد. هیچ کس نگفت این پول ۴ میلیاردی از کجا وارد سینمایی شده که بخش خصوصی آن لنگ یک وام با کارمزد پایین است!
آیا یک مدیر سینمایی آگاه همان زمان که چنین ادعایی طرح شد نباید کارگروهی نظارتی را برای بررسی ریشه های ورود چنین سرمایه هایی به سینمای ایران فعال می کرد؟
طبیعی است مدیرانی که با فانتزی سازی های خویش در پی تقسیم بندی سینمای دنیا به دو نوع هالیوود و ایران(!) هستند و مدیرانی که افتخارشان خرج بودجه های سینمایی برای برگزاری جشنواره جهانی(!) بدون مخاطب است اصلا وقت این را ندارند که به چنین اموری ورود کنند.
لذتی به نام پولشویی
پولشویی برای پولشویانی که به سینما و شبکه خانگی و حتی موسیقی و گاه حراج های تهران وارد میشوند به شدت لذیذ است! به خصوص که این لذت با در کانون توجه قرار گرفتن همراه است. یادمان نمیرود بابک زنجانی برای سرمایه گذاری در فیلمی که بازگشت ناصر ملک مطیعی به سینما بود چه بریز و بپاشی که نکرده بود و البته در مراسم رونمایی از این همکاری و با قرار گرفتن در قابهای دو یا چند نفره با ناصر ملک مطیعی یک شبه شهرتش چند برابر شد.
زنجانی کجا می رفت که می توانست هم از معافیت مالیاتی استفاده کند و هم اینکه لذت همنشینی با چهره های سینمایی مطرح را داشته باشد؟
چند مصداق از سرمایه گذاران بی هویت
همین الان که همه به تهیه کننده «شهرزاد» حمله کرده اند باز سریالزهایی در شبکه خانگی و فیلم هایی در سینمای ایران در حال تولید است که درباره سرمایه گذاران آنها داده های عجیبی وجود دارد. اگر بخواهیم صریح تر بگوییم حتی درباره تولید فصل دوم همان سریال پرحاشیه هم حضور سرمایه گذارانی از یک نهاد اقتصادی شناخته شده، شنیده شده است.
همین حالا فیلمی به شدت کمفروش روی پرده است که سرمایه گذاری باز هم بی هویت که کار اصلی اش واردات خودرو و مواد شیمیایی است بخشی از بودجه آن را تأمین کرده است؛ فیلمی که می کوشد با عاریه گرفتن صدای یک خواننده لس آنجلسی برای خود مشتری کسب کند و نمی تواند.
به زودی یک محصول مشترک در سینماها اکران خواهد شد که سرمایه گذار آن هم آقازاده ای است برآمده از صنف جواهرفروشان!
آیا صنف تهیه کنندگان سینمای ایران درباره این شائبه های سرمایه گذاری هم توضیح یا بیانیه ای برای ارائه دارند؟ آیا مدیران سینمایی هنگام صدور پروانه نمایش برای چنین آثاری حواس شان به چگونگی تأمین بودجه آثار بوده است؟
شورای عالی تهیه کنندگان پاسخ دهد
از همه مهمتر اینکه چرا پروژه هایی که این گونه سرمایه خود را تأمین می کنند به نام هایی خاص در اموری مانند تهیه کنندگی و مجری گری طرح می رسند! چطور میشود مجری طرح پروژه ای که بابک زنجانی در آن سرمایه گذاری کرده سر از سریال پرحاشیه اخیر هم درآورده باشد و اخیرا هم بنا باشد یک همکاری تازه با سرمایه گذاری دیگر آغاز کند و هیچ دستگاه نظارتی هم درباره این حضور پرسشی طرح نکند؟
چطور می شود یک تهیه کننده خاص که پیشتر هم با سرمایه گذار بازداشتی همکاری داشته است دوباره درگیر کار با سرمایه گذاران بی هویت شود و به راحتی هم آثارش پروانه نمایش بگیرند؟
اینها مهمترین پرسشهایی هستند که هم صنف تهیه کنندگان سینما و هم دستگاه نظارتی سینما باید پاسخ هایی مستدل برای آن داشته باشند؟