سینماروزان: اینکه در روزهای سرد گیشهها در دوران قطعی اینترنت همچنان این کمدی خالتوری “مطرب” بوده که مخاطبان را به خود جلب کرده چندان عجیب نیست! چرا؟ چون مخاطب خسته از اتفاقات بیرونی وقتی به سینما میرود دوست دارد گرفتار تخدیری شود که او را از خستگیها برهاند و چه تخدیری بهتر از تماشای یک کمدی-موزیکال.
این رخداد کاملا بدیهی با استنتاج واپسگرای رسانه اصلاحطلب “اعتماد” مواجه شده که همدلی مخاطب با “مطرب” را تلویحا در تناقض با مطالبهجویی وی دانسته است.
“اعتماد” نوشت: در سالن شلوغ يكي از سينماهاي مركزي تهران شاهد شور و نشاط و كف زدن جماعت در حين تماشاي فيلم «مطرب» مصطفي كيايي بودیم. آن موقع از اين ابراز احساسات مردم براي فيلمي كه در دل قصه عامهپسند و لودگيها و شوخيهايش به شكل منفعلانهاي با «تحقير ملي» كنار ميآيد و ذرهاي عرق وطنپرستي در آدمهايش موج نميزند بسيار متاسف و اندوهگين شدم. هر قدر توده مردم در يك فطرت فرهنگي و اوضاع بد اقتصادي نياز به دوپينگ و تخليه شدن داشته باشند، باز اين دليلي براي وادادگي و پسرفت تاريخي (در همين حوزه فيلمسازي تجاري) نيست.
این رسانه ادامه داد: اگر بخواهیم مصداقي سخن بگویيم، آيا ما بعد از فيلمهاي نصرتالله وحدت و رضا بيكايمانوردي و امان منطقي (بابا نان داد و ميرم بابا بخرم) و… بايد به فيلمي در حد و اندازه «مطرب» برسيم؟ چه ميشود كه مصطفي كيايي سازنده «ضدگلوله»، «خطويژه» و «عصريخبندان» در سير نزولياش تن به ساخت چنين فيلمي ميدهد كه بهرهبرداري از رگ خواب تماشاگر متفنن و به پوچي رسيده و بيدل و دماغ اين زمانه (به هر شكل ممكن و با هر ترفندي)، اصل است؟ نكته غمانگيزتر آنكه فضاي بيرونق حاكم بر اكران تابستانه فيلمهاي ايراني مستمسكي براي دفاع از فيلمي با ارزشهاي كيفي نازل «مطرب» از سوي پخشكننده، سينمادار و تهيهكننده بخش خصوصي شده است. رونق گيشه و راه افتادن دوباره چرخ اقتصاد سينما يك اصل ضروري و واقعيت انكارناپذير براي حيات بخش خصوصي است؛ اما به چه قيمتي و با چه خوراكي؟ آيا ساخت فيلمي با قصهاي و قالب آتراكسيوني «مطرب» كه كلاژي از فيلمهاي سطحي و بازاري دهه چهل و پنجاه است و گوشه چشمي هم به «مكث» و «نهنگ عنبر» سامان مقدم دارد و استقبال تماشاچي سختپسند از آن، نشانه بارز انحطاط فرهنگي نيست؟
“اعتماد” افزود: در شرايطي كه حوادث يك هفته اخير در كاهش فروش اوليه «مطرب» بسيار نقش موثر داشته و در يكي، دو روز اخير اين فروش رو به افزايش بوده است…به گذشته و حال كارگردان و بازيگري فكر ميكنم كه به هر حال كارهاي آبرومندانه و قابل دفاعي در سوابق خود داشتهاند و نقطه انتخاب، احترام به شعور مخاطب و توجه به ضرورتهاي اجتماعي برايشان مهم بود. تصور ميكنم از يك جا به بعد وقتي تهيه و سرمايهگذاري و شراكت در چرخه توليد اصل ميشود و تخصص و حرفه اصلي را تحتالشعاع قرار ميدهد، مشكل آغاز ميشود. بايد اين واقعيت را بپذيريم كه در جوامع پركش و قوسي مثل ما «رفاه» با هنرمندانه زيستن و كار كردن، قابل جمع نيستند.
این رسانه تاکید کرد: به اين نكته مهم نيز بايد توجه داشت كه آيا تماشاگري كه بهطور مداوم با نسخههاي ژنريك فيلم «مطرب» همدل و همراه باشد و غرق در بيخبري و بشكن و بالا بنداز شود، آيا ميتواند در مقاطع حساس مطالبات بحق -و در عين حال روشنبينانه- اجتماعي داشته باشد؟
ببخشید چرا فکر میکنید هر کی میره مطرب و خالتور می بینه بی فرهنگه و دچار انحطاط فرهنگی شده؟؟؟
من دانشجوی ارشد فلسفه هستم و اتفاقا هر وقت اوضاع بسامان نیست میرم فیلم کمدی می بینم
به وقتش هم اعتراض میکنم به اقتصاد موجود
به قول فراستی این تحلیل عقب مونده س
من شنبه تو دل اعتراضات بودم و سه شنبه همرفتممطرب دیدم با اهل و عیال
ایرادش چیه؟؟
افسوس