استفاده ابزاری از تنگدستی همبازی رضا کیانیان برای کمک به فروش یک فیلم؟!
سینماژورنال/حامد مظفری: عیان شدن ماجرای دستفروشی یکی از بازیگران قدیمی سینمای ایران با نام احمدرضا اسعدی که سالها پیش در فیلم کودکانه “پاتال و آرزوهای کوچک”همبازی رضا کیانیان بود، به جای آن که موجب شکل گیری یک عزم جمعی برای کمک به این هنرمند شود، شده است عاملی برای شوآف تهیه کننده یکی از آثار گروه سینمایی تازه تاسیس.
به گزارش سینماژورنال در شرایطی که نه فقط پیشوایان دین اسلام مرتب بر نگه داشتن حرمت مستمندان هنگام دستگیری از آنان تاکید دارند که کتب معارف و تعلیمات دینی مقاطع مختلف تحصیلی ما پر شده از توصیه در این باره اما متاسفانه در حمایت از بازیگری با عزت نفس چنان سوءاستفاده تبلیغاتی صورت می گیرد که بیا و ببین.
در روزهای اخیر تهیه کننده یکی از آثار گروه سینمایی تازه تاسیس نشستی را با این بازیگر داشته و قول داده که تمام فروش فیلمش به ایشان تعلق گیرد.
هدف نیک/روش ناپسند
در نیک بودن تصمیم این تهیه کننده شکی نیست اما اینکه خبر حمایتی که گره خورده است به نام فیلم و فروش آن به همراه تصویر مظلومانه این بازیگر در برابر تهیه کننده، مرتب در فضای رسانه ای پخش شود چه معنایی دارد جز استفاده ابزاری از مفهومی به نام دستگیری.
جالب است که برخی هنرمندان نیز با قرار دادن این تصویر در صفحات اجتماعی خود مخاطبان را تشویق میکنند به دیدن فیلم موردنظر بروند تا کمک بیشتری از بازیگر بخت برگشته صورت گیرد.
کمی عمیق تر در این ماجرا بنگریم متوجه می شویم به گونه ای کاملا غیرمستقیم احمدرضا اسعدی به آیکونی تبلیغاتی برای کمک به فروش فیلم بدل شده است!
از مردمان بامرام روزگار درس بیاموزیم
یادمان نمی رود که انتشار گزارشی درباره دستفروشی بازیگر “ساعت خوش” در سینماژورنال در کنار همه تلخیهایش(اینجا را بخوانید) سبب ساز آن شد که چند بانوی نیکوکاری که نه تهیه کننده سینما بودند و نه حتی ربطی به عالم هنر داشتند کنار هم قرار گرفته و با هدیه کردن پس انداز خود به این بازیگر قدری از مشکلات وی را بکاهند. اما فکر می کنید این هدیه دادن چگونه صورت گرفت؟
این بانوان حتی نخواستند بازیگر موردنظر نام آنها را بداند و صرفا با یک تماس تلفنی و دریافت شماره حساب، کمک خود را به وی پرداخت کردند.
از آن طرف یکی از بانوان بازیگر سینما و تلویزیون نیز بارها در پوشش یک مشتری عادی به سراغ بساط دستفروشی این بازیگر رفته و با خرید تعداد زیادی دی.وی.دی از وی کوشید برای چند شب هم که شده او را با دست پر به خانه بفرستد. البته که این بازیگر نه به سبک هنرمندنمایان روزگار ما تصویری از خود و این بازیگر در صفحه اجتماعیش قرار داد و نه کوشید کمک خویش را در بوق و کرنای رسانه ها کند.
وعده کمک را در بوق نکنید
بله، او که می خواهد کمک کند طوری به یاری می شتابد که حتی نامش را کسی نمی داند و او که قصد راه اندازی پروپاگاندای تبلیغاتی برای خود دارد وعده کمک-و نه خود کمک- را چنان فریاد می زند که همه از آن باخبر شوند.
سخن خود را با روایتی از سیدالشهداء به پایان می بریم؛ همو که این روزها نمایش فیلمی درباره ایشان به موضوع مجادله بسیاری از سینماگر گرفته تا سیاستمدار بدل شده است.
می گویند مردی از انصار محضر امام حسین(ع) شرفیاب شد و تصمیم داشت که حاجتش را با ایشان مطرح کند. حضرت که می دانست بیان نیازهای ایشان حتی فقط با خود وی اسباب شرمندگیش را فراهم می کند، به او فرمود: ای برادر انصاری! آبروی خود را حفظ کن و درخواست خود را شفاهی و رو در رو مطرح نکن، بلکه حاجتت را در نامه ای بنویس و بیاور تا من آنچه در نامه نوشته ای و سبب خوشحالی تو می شود به خواست خدا بر آورده سازم.