سینماژورنال/حامد مظفری: اخیرا تعدادی از هنرمندان و جانبازان ایرانی برای شرکت در جشنواره ای موسوم به جشنواره فیلم صلح و دوستی ایرانیان به توکیو و هیروشیما رفتند.
به گزارش سینماژورنال پرویز پرستویی که شناخته شده ترین هنرمند حاضر در این گروه بوده است هدف از راه اندازی این جشنواره را چنین شرح داده است: پایهگذاری این جشنواره با هدف آشنایی بیشتر جهانیان با ظلمهای زمانه جنگ تحمیلی در موضوع بکارگیری سلاحهای شیمیایی بر علیه رزمندگان و ملت ایران بوده که بهترین بازه زمانی برگزاری برای رسیدن به هدف، همین گردهمایی جهانی سالگرد بمباران اتمی در هیروشیمای ژاپن است.
حالا بیایید نگاهی بیندازیم به فهرست هنرمندان ایرانی حاضر در این جشنواره؛ به جز پرستویی، این افراد به عنوان هنرمندان حاضر در این رویداد معرفی شده اند: عبدالحسن برزیده ، همایون اسعدیان، مازیار میری، پژمان لشکری پور، محسن یزدی، وحید یامین پور ، مجید شتی و حبیب احمدزاده.
در متعالی بودن هدف برگزاری این جشنواره شکی نیست و البته چه خوب که آسیبهای استفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم ایران پیوند زده شده با آسیبهایی که ژاپنیها در جریان بمباران اتمی دیده اند.
تدوینگر “آنچه مردان درباره زنان نمی دانند” اینجا چه می کند؟
اما نکته اینجاست که به غیر از پرویز پرستویی که سهم مهمی در ایفای نقش در آثار مرتبط با دفاع مقدس و از جمله “آژانس شیشه ای”، “به نام پدر” و “موج مرده” داشته است، حسن برزیده که کارگردانی است که تعلق خاطر خود به دفاع مقدس را در آثاری همچون “دکل” و “پرواز خاموش” نشان داده و البته حبیب احمدزاده که نویسنده ای است که به نام ادبیات پایداری و با آثاری نظیر “شطرنج با ماشین قیامت” و “داستانهای شهر جنگی” شناخته می شود بقیه افراد حاضر در این جشنواره نه تجربه چندانی در هنر دفاع مقدس دارند و نه حتی با نگاهی جزیی تر سهمی در تصویرسازی هنری اثرات بمباران شیمیایی ایران در جنگ داشته اند.
سینماگری نظیر مازیار میری که فقط یک اثر ناموفق کاملا شهری به نام “پاداش سکوت” در نقد جنگ دارد یا همایون اسعدیان که بیشتر ملودرامساز بوده، به واسطه کدام کارنامه در تصویرسازی به کارگیری سلاحهای شیمیایی علیه رزمندان، برای حضور در این سفر انتخاب شده اند؟ حضور مجید شتی که دستیاری تدوین کمدی “آنچه مردان درباره زنان نمی دانند” با مضمون چندهمسری را در کارنامه دارد چه ربطی دارد با اهداف این جشنواره؟
مازیار میری با دو فیلم بی ربط در جشنواره حاضر بود
از آن عجیب تر فیلمهایی است که در این جشنواره نمایش داده شده است. نگاهی بیندازیم به نام فیلمها: «مزار شریف» ، «بادیگارد» ، «حوض نقاشی» ، «سعادتآباد»، «امروز» و «نبات».
به غیر از “مزارشریف” و “بادیگارد” که هر دو آثاری استراتژیک به شمار می روند بقیه آثار کمترین ربطی به موضوع جشنواره ندارند. جشنواره ای که هدفش را آشنایی جهانیان با ظلمهای جهانیان در جنگ تحمیلی قرار داده است را چه به فیلمی مانند “سعادت آباد” که درباره مصائب زناشویی سخن می گوید یا “حوض نقاشی” که مشکلات بیماران معلول ذهنی را بازتاب می دهد.
جالب است در میان مهمانان حاضر در این جشنواره امثال محسن یزدی و وحید یامین پور هم دیده میشوند که جریان رسانه ای منتسب به آنها فیلمی مانند “سعادت آباد” را به دلیل اشاراتی که به خیانتهای متعدد زناشویی داشت به عنوان اثر مخرب فرهنگی نقد کرده بودند.
اما حالا انگار یک سفر خارجی باعث شده است دوستان بی توجه به عقبه رسانه ای خود در کنار آثاری قرار گیرند که شدیدترین نقدها را به آنها وارد کرده بودند!!!
چرا از “زمناکو” و “حکایت عاشقی” استفاده نکردید؟
یعنی انتخاب مهمان و فیلم برای جشنواره ای با موضوعی تا این حد روشن آن قدر سخت است که دوستان دست به دامن مهمانان بی ربط و فیلمهای بی ربطتر شده اند؟
در جشنواره فجر سال قبل مستند “زمناکو” را داشتیم که به زیباترین شکل ممکن مصائب برآمده از بمباران شیمیایی را به تصویر می گذاشت. سال قبل فیلم “حکایت عاشقی” را هم روی پرده داشتیم که این فیلم هم به نوبه خود می کوشید بخشی از مشکلات برآمده از تهاجم شیمیایی عراق به حلبچه را به نمایش بگذارد.
چرا برای چنین جشنواره ای از این فیلمها برای نمایش استفاده نشد؟ چرا مهدی قربان پور کارگردان جوان “زمناکو” و احمد رمضانزاده کارگردان “حکایت عاشقی” که لااقل دو محصول سینمایی به دامنه آثار مرتبط با به کارگیری سلاح شیمیایی در جنگ افزودهاند، نباید به عنوان هنرمند در جشنواره صلح و دوستی حاضر باشد و به جایش چهره های بی ربط به هنر دفاع راهی سفر شوند؟
آیا برای این پرسشها پاسخی هست؟
پاسخ اينه كه براى رفتن به سفرهاى خارجى مفت حالا با استفاده از بودجه بيت المال يا بعنوان مهمان طرف مقابل بايد توى يك باندى بود و لاغير.
lمدیران در همچین زمانهایی خودشون رو به نفهمی میزنند. کر و کور میشن .نمیبینند.خب انتخاب مدیر نالایق یکی از نکاتش همینه،شعور چیزی نیست که با تحصیلات و یا پول بدست بیاد .شعور امریست ذاتی که اگه نداشته باشی کاریش نمیشه کرد.یه مدیر ،یه تحصیلکرده ،یه پسر خاله یه اقازاده لزوما …شعور باید توی رگ و ریشه آدم باشه. وقتی نیست امتی در عذابند .