سینماروزان: شهادت سردار قاسم سلیمانی را به تازگی پشت سر گذاشتیم و برخی از سینماگران هم معتقدند باید چند سالی از شهادت سردار بگذرد و پژوهشهای مرتبط با ایشان به تکامل برسد تا بشود فیلمی جامع درباره سردار ساخت.
احمد میراحسان جزو آن دسته است که صبر نمیشناسد و از همین روست که با نگارش یادداشتی
در “اعتماد” از ابراهیم حاتمیکیا خواسته هرچه زودتر کار تولید فیلم سردار را شروع کند.
متن یادداشت احمد میراحسان را بخوانید:
برادر عزيز، ابراهيم حاتميكيا. سلام خدا را برايت ميخواهم. اما بعد…
خلاصه نامهام به تو، اين است كه اداي دينت ب ه پروردگارت و نه به حاج قاسم، ساختن بيدرنگ يك فيلم سينمايي در عصر پردهپوشي و دوران شرك است؛ فيلمي كه نمايشگر چهره يك بنده ناب باشد؛ نمايشگر چهره يك موحد خالص، يكي از صديقين، يكي از شاهدين، يكي از شهدا، يكي از حواريون مسيح نه در بيست و يك قرن پيش بلكه در ميان ما و حتي فراتر از آن، فيلمي درباره حضور عيني كسي از كسان و ياران منجي موعود ما و يكي از رجعتكنندگان به عصر نبوي و عدل جهاني وليعصر كه بدون انتظار ظهورش چه ياوه مينمايد زيستن در اين دنياي سراسر ظلمات و رنج و ملال و دروغ و جهل و تفرعن و درندگي دنياي ما. دنيايي است كه در آن شيطان بزرگ با همراهي مرتجعان سرمايهدارياش و با رييسجمهوري كه جرثومه زشتيها و حرص و خشونت و بيآزرمي و درندگي است و هزاربار بدتر از بهايم وحشي قدرتنمايي و زندگي را به كام بندگان صالح خدا تلخ ميكند. در اين دنيا اگر معصومان و حضور مطمئنشان و نشانههاي عيني پيروان پاكشان نبود، چگونه چشمهاي ما خدا را ميديد؟ كساني كه لحظه به لحظه حيات و مماتشان، گواه كنش بيخلل الهي و نشان حساب و كتاب دقيق رفيق اعلي است. نشان آن كه هستي ذره به ذره مملو از اوست و هيچچيز نيست كه خالي از او باشد. ابراهيم عزيز، فيلمت درباره حاج قاسم اگر چنين باشد، كدام اثرت تاكنون عابدانهتر از آن خواهد بود؟ ترديدهاي نفساني را دور بريز و خود را رها كن در به تصوير كشيدن بندگي تا متوجه خشنودي خدا شوي. نگو عزاداري، بگو عزم كاري داري كارستان. از خود شهيد درس بياموز. يكي از معاونان آقاي ظريف خاطرهاي دارد از حاج قاسم كه به دردت ميخورد: روزي گرهي در كار وزارت خارجه بود كه تنها به دست حاج قاسم گشوده ميشد. با او تماس گرفتند اما او با گريههايي نهان نشدنياش پاسخ تلفن را داد. به حاج قاسم گفتند ظاهرا حالتان مساعد نيست، بعدا تماس ميگيريم. حاج قاسم گفت كارتان را بگوييد، گفتند و پذيرفت و اطلاع داد ميسپرد سريع كارتان را راه بيندازند. گوشي را كه گذاشت طولي نكشيد كه با وزارت خارجه تماس گرفتند و گفتند كارتان انجام شد. آقاي معاون پرسيد حاج قاسم چرا ميگريست؟ گفتند مگر نميدانيد يار ديرينش احمد شهيد شد؟ خبر شهادت شهيد كاظمي به او رسيده بود… يعني تو هم اگر در درياي اندوه و اشك غوطهور باشي بايد كه به تكليفت بدون هيچ سستي عمل كني. اگر امروز به آن لبيك نگويي فردا نميگويم بيفايده، اما كمفايده است.
ما ديدهايم اگر به وقت پاسخ ندهيم چه حسناتي را از دست ميدهيم. امروز جهان ميخواهد دريابد اين سليماني كه بود و چه چيز محبتش را چنين در قلوب پاك مردم كشورها تبديل به آتشفشان كرد. تو بايد رها از جداره جعلي حذف عالم غيب، در اثرت دريچهاي به باطن رخداد بگشايي. لحظه به لحظه حيات طيبه حاج قاسم مشحون از راز عبوديت در موجوديت ظاهري انسان است. براي انجام اين امر واجب، دارايي ملت، تو هستي. اينجا فرمانده و كارگردان تويي. اين حرف را نميزنم كه خدا نكرده خودبينت كنم. من جاهايي با روايت و نگاه و ساختار آثارت موافق نيستم، از گرايشهاي ليبرالمآبانه، از خطاي بزرگت در به وقت شام و پنهان كردن ريشه جنايت و موجوديت داعش يعني امريكا پشت ريش قرمز چچني و با آن شخصيت منفعل واداده غيرانقلابي كه معرفت ندارد موافق نيستم اما تو دارايي ملتي. تو جزو سرمايههاي كشوري. حالا كه دارم نامه مينويسم قصد مجيزگويي ندارم. نيازي هم به مجيزگويي ندارم انشاءالله. از صميم دل گفتهام را بر زبان ميرانم و ميگويم فقط تو ميتواني فيلم حاج قاسم را بسازي. مسلما حاج قاسم مثل مربياش حضرت عباس عليهالسلام فقط علمدار نبود، بلكه او هم با بر زمين افتادن خود بدل به يك علم بركشيده تا ملكوت شد.
بگذار ضرورتها و فوايد چشمپوشيناپذير ثبت جامع سيماي حقيقي يك قهرمان الهي و فيلمي درباره شهيد سليماني را يكايك برايت برشمرم. فيلمي كه در اصل همان دفاع از مصداق تربيت اسلامي راستين و اسلام ناب محمدي (ص) و دفاع انقلابي از توحيد و عبوديت و پاكي و عدالت و صلح و جهاد در راه حق و خدمت به انسانيت و مقاومت و مبارزه است.
ابراهيم عزيز! شكي نيست تو هم واقفي كه در ژرفاي اين ماجرا و اشكها و سوگها و جوشش شكوهمند، ما نيازمند شناخت درست علت جلال و جمال حاج قاسم و عمل به آگاهي و درسهاي حيات طيبه او و زدودن علل بيماريها و ويرانيهاي دروني و بيروني و فردي و اجتماعي خود هستيم و از جمله نيروهاي ياريدهنده، همين نمايش نوع زيست و عمل حاج قاسم و نمايش علم افراشته اوست و شرح آنكه چرا او نكشتني است. سينما نيروي عظيمي در زنده نگه داشتن تصوير راه و حقيقت او دارد. مستند و داستاني و هر گونه فيلمي، تنها ميتواند اندكي از او را به نمايش بگذارد اما همان اندك باور كن كه جهان را تكان خواهد داد. و جز تو – به ياري خدا – چه كسي ميتواند نور عبوديت و لطافت عظمت جلال و جمال او را در جزييات ساده زندگي پيش چشم جهان به تماشا بگذارد و ما را دل گرم نگه دارد؟ ذكر او ياد خدا است.
اين فيلم ميتواند آينه شكوه عبدي خالص باشد كه خلوص محبت الهي سبب شده در قلبهاي ميليونها انسان جاگيرد و بايد آينه حقيقت نظم وحشي جهاني و وحشيگري امريكا باشد. البته بيترديد آينه او بودن كار سادهاي نيست. حتي براي عالمان و فرماندهان شجاع و مومنان خالص هم دشوار است اما ضروري است به تو ترديدها را رها كني و فقط بخواهي بيمداخله ميل خودت، او را نمايش دهي. تو آينه به دست داري، تواناييهايي براي بازتاب شخصيت او داري از اينها مهمتر تو همان كسي هستي كه سر بر شانه او نهادهاي، پس وفادار باش و بار سنگين آينگي را بر دوش بكش. بيملاحظه كسان و ناكسان. امروز هيچكس به اندازه تو صلاحيت حمل اين امانت را ندارد. فيلم تو درباره حاج قاسم داستانهاي سرشار از كشمكشها و هيجانها و قهرمانيهاي بينظير را ميتواند روايت كند. هر جاي زندگي او دست بگذاري از جذابترين فيلمهاي دنيا پر كششتر است. با جزيياتي دراماتيك. اما ظلم است اگر كه بنده نابش را در حد يك قهرمان سينماي افسانهسراي هاليوود، پايين بياوريم. آنچه مهم است باطن ماجراي فردي و اجتماعي اوست، سراپا عشق و بندگي و يقين و خلوص. در جهاني كافرانه و دروغوار و بيرحم اين آميزه شجاعت و مقاومت و پاكي و مهر در متن توحيد و عشق به معبود يگانه، حرف بزرگي در دل دارد. اين تصوير بايد ثبت شود. حاتميكياي عزيز! خدا وقتي ميخواهد كسي را بالا ببرد براي او فرصت خدمتهاي بزرگ و مخلصانه فراهم ميكند، خدا بخواهد اين فيلم يكي از آن فرصتها براي توست. اين اثر آميزهاي از رويدادهاي معرفتبخش ميتواند باشد، پارهكننده نقاب قدرت به غايت ارتجاعي وحشي و سلطهجو و متكبر غرب و به ويژه امريكا و جذابيت داستاني واقعگرا… داستاني كه ميتواند جنايات شيطاني ديو جهانخوار را رازگشايي كند، در سوريه، فلسطين، افغانستان، عراق، لبنان، يمن، پاكستان، بحرين و… اين فيلم با دروغ دنائتآميزي كه اذناب مزدور شيطان تكرار ميكنند ميتواند مقابله كند. اين فيلم نشان خواهد داد كه او برابر قاتلان مردم و درندگان مزدورشان براي صلح و نابودي قاتلان متجاوز جهاني به سود حق آزادي مردم و ملتها ايستادگي كرد و آنان را شكست داد و نخ تسبيح جنايت امريكا نفتخوار و گاوهاي شيرده او را فاش كرد و گسست.
آقاي حاتميكيا از همين حالا به تدارك اين فيلم اقدام كنيد، با بهترين فيلمنامهنويسان وفادار به نگاه الهي.
ابراهيم عزيز، بركات ساختن بيدرنگ اما باحوصله و سرشار از زيبايي و تفكر و جذابيت بيحساب است. امروز اين كاري است كه زيبايي روح جهاد جهاني ايران را براي خشنودي حق، برابر نظام سلطه و كفر گرد ميآورد و به تماشا مينهد. اين پا و آن پا نكن و از اينكه شهروندي از تو آن را مطالبه كرده، آزرده مشو كه اين آزردگي از شيطان و نفس سوء است. به نداي خدا در دلت گوش كن و با اين فيلم از قاتلان حاج قاسم انتقام بگير.
عزيز حاتميكيا!
حالا ميخواهم آخرين كلامم را با تو در ميان بگذارم. اميدوارم خود را معصوم نداني. اميدوارم اخلاق متكبر بوروكراتهاي نشسته در قدرت تو را دچار احساسات منفور مديران گسسته از مردم نكرده باشد كه به عنوان نوكر مردم جامه خدمت و داعيه رضاي خدا پوشيدند اما زندگي روزمره آنان نه در ميدان رنجهاي خلقالله و تماس روزمره با آنان بلكه در كاخهايشان رقم ميخورد و هيچ حس واقعي جز تفاخر و البته سخنرانيهاي بيروح و بيباور در چنته ندارند و نه مردم آنها را باور دارند نه آنان مردم را. همه فكر و ذكر و دانش و نگاه و خواستشان بردگي تمدن طاغوتي مدرن است، نه معرفت راه كلامالله صامت و ناطق و عقل الهي و مسير ظهور عدل جهاني و آغاز تاريخ آدميت و رهايي از آدمخواري و جهانخواري و توحشي به نام سرمايهسالاري بينالمللي و عقل خود بنياد مدرن و پشتكرده به پروردگار عقل.