سینماروزان/حمید لازمی: فیلم “من” سهیل بیرقی که تابستان امسال روی پرده بود به لحاظ داستانی شباهتهای مستقیمی دارد به فیلمی ایتالیایی با نام “عسل/ Miele” ساخته “والریا گولینو” محصول ۲۰۱۳ که خود این فیلم بر اساس رمانی از مائورو کواچیچ ساخته شده است.
به گزارش سینماروزان اینکه این شباهت اتفاقی بوده یا آگاهانه مشخص نیست اما آنچه هویداست اینکه می توان میان شاکله این دو داستان و به خصوص افعال شخصیتهای محوری هر دو که یک زن است شباهتهایی را برشمرد.
در فیلم ایتالیایی داستان زنی به نام “ایرنه” با بازی “جاسمین ترینکا” را می بینیم که به “عسل” شهرت دارد. او سبک زندگی خاصی دارد. هر روز به ورزش مورد علاقهاش شنا می پردازد و در عین داشتن یک رابطه به ظاهر عاشقانه امورات خود را از طریق خلافهایی می گذراند کاملا در خدمت مرگ! او تلاش می کند به پیرمرد های در آستانه مرگ کمک کند تا از زندگی خلاص شوند آن هم با خوراندن سموم کشنده.
“عسل” البته که این خلاف خود را با مهارت تمام انجام می دهد و در عین حال به انجام این فعل گناه آلود به چشم رسالتی می نگرد که بر گردنش گذاشته شده است!!!
اگر بر رفتارهای “عسل” تمرکز کنیم کاملا متوجه شباهت تمام عیار “آذر” فیلم “من” با او می شویم؛ همان قدر که “آذر” به انجام خلافهای مختلفش چنان رسالتی می نگرد که انجام با ظرافت آنها اسباب ارضای روحی او را موجب می شود “عسل” هم دقیقا در همین خط پیش می رود.
حین انجام تک تک آدم کشیها یا شاید هم کمک به طالبان مرگ، این یک روال پرتعلیق به لحاظ دراماتیک است که در “عسل” قرار داده شده؛ درست شبیه همان کاری که سهیل بیرقی در “من” انجام داده است.
سرکشی، خشم درونی و تلاش برای آرامش ظاهری و حتی استیل راه رفتن شخصیت اصلی “من” شباهتهای فراوانی دارد با شخصیت اصلی فیلم “عسل” ساخته “والریا گولینو”؛ فیلمی که اتفاقا در جشنواره کن ۲۰۱۳ هم حضور داشته است.
“عسل” پر شده از خرده داستان درست همان کاری که سهیل بیرقی برای “من” انجام داده اما کوبندگی پایان بندی “عسل” به مراتب بیشتر از “من” است.
در “من” به گونه ای کاملا محتوم در ساختار فیلم و سریال وطنی، دستگیری خلافکار را به چشم می بینیم اما در “عسل” رستگاری شخصیت زن داستان کاملا خودخواسته است؛ او روسری بر سر وارد یک مسجد می شود(!) و انگار می رود تا خود را در معرض تطهیر قرار دهد…
آیا “من” از “عسل” کپی شده است؟
سینما و تلویزیون رو کپی کارا پر کردن
مگه کافه ستاره رو پیمان معادی کپی نکرده بود از کافه میداق
بعد که گندش دراومد تازه زدن برداشتی ازاد از فلان فیلم
در صورتی که پلان به پلان کپی کرده بودن
این بنده خدا هم جوونه و تازه از راه رسیده باید هم کپی کنه
چه انتظاری دارید
معادی که استاد کپی کاری ه
اون فیلم کماش هم کپی ه یه فیلم هندی بود
اون برف روی کاجها هم کپی یه فیلم روسی
نه عزیز. از فیلم مکزیکی “کوچه مِدِق” اقتباس شده بود. شما نه اون فیلمو دیدین نه رمان نجیب محفوظ رو خوندین و الا میفهمیدین که کپی پلان به پلان نکرده و شخصیت ها کاملا آداپته شدن. اصلا اگه اون رو همینجوری به قول شما کپی میکرد که یه سکانسش هم قابل نمایش نبود.
بدیهیه که نماهای اروتیک و باید حذف کنن دوست عزیز
کپی، کپی است
و اینکه اسمشو میزارن برداشت آزاد!!! توجیه خوبی نیست
اگه کپی هم بوده
کپی خوببی بوده
من که خوشم اومد
البته پایان بندیشو دوست نداشتم
اوه ه ه ه ه ه
این فیلمو من دیده بودم
چرا به فکر من نرسید
درسته
کاملا درسته
به خصوص عصبیت کاراکتر و تک و تنها افتادگی
اش عین اذر فیلم منه
ای شیطونای کپی بردار
مگه مهراب قاسم خانی دورهمی رو کپی نکرده بود
از برنامه هندی شبهای کاپال
دیگه همه فقط کاربن به دست شدن
و رونویسی میکنن
نهایتا نماهای جنسی رو حذف میکنن
اداره نظارتمون هم که اصلا فیلم بین نداره که این کپی ها رو تشخیص بده
وقتی در مورد کپی کردن یه فیلم صحبت میشه، باید کپی پیرنگ، پلات و سیناپس اصلی داستان باشه نه اینکه یه شخصیتی رو از فیلم گرفت یا شغلش رو. سوژه، تم، روابط، موقعیت داستانی و … باید دقیقا از رو فیلم کپی شده باشه. اونی که میگن کپی، مثل فیلم: “دو خواهر” محمد بانکی که از روی فیلم “نه، یکی کمتر” کپی پلان و سکانس شده!
کتابی هست به نام “۳۶وضعیت نمایشی” نوشته “ژرژ پولِتی” که خلاصه ی تمام موقعیت های نمایشی درام رو توضیح داده. تفاوت فیلمهای با موضوع و مضمون مشابه رو، نگاه فیلمساز، جهان بینی و نوع برداشتش از منبع اصلی مشخص میکنه. اینجوری که شما میگین، همه فیلمای تاریخ سینما کپیه!
اگه حرفتون هم درست باشه، فیلمساز باید منبع اقتباس رو توی تیتراژ اشاره میکرد. از این نظر حق با شماست.