سینماژورنال: در بحبوحه خبرهای ناگوار این روزها از بیماری اهالی هنر، چهرههای بسیاری هم در سایه فراموشی قرار گرفتهاند و هوادارانشان از شنیدن اخباری درباره وضعیت روحی و جسمی آنها محرومند.⇐
به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” نمونههای بسیاری در حوزههای تئاتر و موسیقی و سینما از فراموششدهها وجود دارد که بیشک، حسین دهلوی یکی از آنهاست؛ موسیقیدان، آهنگساز و پایهگذار ارکستر ایرانی که در ٩٥ سالگی با کمترین حمایتهای ارگانی و مسئولانه و تنها با عزم راسخ خانوادهاش در گوشهای از تهران بزرگ روزگار میگذراند.
روزهای بستری
سوسن اصلانی، همسر استاد حسین دهلوی میگوید: «پس از آنکه حدود ١٢ سال پیش همسرم دچار سکته مغزی شد، بهمرور حافظه خود را از دست داد اما برایم عجیب اینجاست که چرا رسانهها و مسئولان نیز همزمان دچار فراموشی شدند و چنین شخصیت برجستهای را در دنیای موسیقی به فراموشی سپرده و خانوادهاش را با مشکلات مختلف تنها گذاشتند؟»
اصلانی با اشاره به اینکه در این ١٢ سال وضعیت جسمی استاد کمکم رو به وخامت گذاشته خبر داد که اکنون حسین دهلوی زیر نظر خانواده در یک مرکز خصوصی سالمندان نگهداری میشود: «پس از آن سکته و ازبینرفتن حافظه ایشان، دیگر امکان رسیدگی به او در خانه و بهصورت تنهایی ممکن نبود و به همین خاطر برای حفظ سلامت جسمی ایشان ناچار شدیم استاد را در یک مرکز خصوصی که در نزدیکی منزل قرار دارد، برای پرستاری بیشتر بستری کنیم».
سرنوشت غمانگیز سالمندان فراموششده
این سرنوشت غمانگیز، تنها به دهلوی تعلق ندارد، تاریخ معاصر لااقل در همین سه، چهار دهه اخیر پر است از هنرمندان برجستهای که روزگار سالمندی خود را با نگرانی از وضعیت معاش، نگهداری و پرستاری آلام روحی و جسمی سپری کردهاند. اما رخدادن چنین تقدیری برای مردی که در کارنامه نزدیک به یکقرنی زندگی خود قلههای حوزه موسیقی را درنوردیده، غمانگیز و جبرانناپذیر به نظر میآید.
نه ارشاد حالی از او پرسیده و نه خانه موسیقی!
دهلوی پایهگذار ارکستر ایرانی و ارکستر مضرابی است؛ مردی که موسیقی را از علیاکبر شهنازی و ابوالحسن صبا فراگرفته و شاگردان فراوانی را به جامعه موسیقی ایران معرفی کرده است. از سوی دیگر، دوستان و همدورهایهای دهلوی هم یا دیگر زنده نیستند یا در خارج از کشور زندگی میکنند و آنطور که همسرش میگوید، خاطره فرامرز پایور، علی تجویدی، محمود کریمی و همایون خرم که دیگر اکنون در قید حیات نیستند، فراموشنشدنی است. «یکسال است که کسی از همسرم سراغی نگرفته، نه تماسی و نه دیداری. شاید به خاطر عدم اطلاع، دوستداران ایشان ندانند که وضعیت امروزش چگونه است اما سؤالی که مطرح است این است که چرا نه خانه موسیقی، نه بنیاد رودکی و نه حتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیگیر احوال ایشان نیستند».
به گفته اصلانی، در این مدت، تنها مؤسسه هنرمندان پیشکسوت همیار خانواده درخصوص مرکز نگهداری دهلوی بوده و البته معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد که مساعدتهایی از طریق همین مؤسسه داشتهاند. اما این کجا و عیادت از یک استاد پیشکسوت بیمار کجا؟
کمبود حمایتها مربوط به امروز نیست
اصلانی که خود نوازنده، مدرس و آهنگساز است، از بیتوجهیها گله دارد و این را میشود در صدایش پای تلفن فهمید؛ او خود و همسرش را بیحامی میداند: «چه زمانی که دهلوی میتوانست آهنگ بسازد و بنوازد و ارکستر مضرابی را که متشکل از ٧٢ ساز مضرابی بود و ارکستری صددرصد ایرانی را پایهگذاری کرد و میخواست آن را به جهانیان معرفی کند و چه اکنون که در بیخبری روزگار میگذراند ما از حمایتی برخوردار نبودهایم و اکنون هم باید بهتنهایی بار مسئولیتهای استاد را بر دوش بکشیم» و «همچون کسانی که تشنه محبت هستند، من هم تشنه حمایت هستم».
فرزند دهلوی راه پدر را ادامه میدهد
اصلانی در ادامه صحبتهایش یادی میکند از اپرای مانا و مانی که در سال ١٣٧٩ به مناسبت روز جهانی کودک و به سفارش یونسکو توسط استاد دهلوی ساخته شد: «این کار ظرف مدت دوسال و با هزینه بسیار زیاد توسط همسرم آماده شد اما بهخاطر محدودیت در استفاده از صدای خواننده زن، هیچگاه فرصت اجرای آن فراهم نشد و در نهایت بعدها بخش سازی آن بهطور مختصر توسط علی رهبری در اسلواکی روی صحنه رفت».
او چنین اتفاقاتی را برای هنرمندی چون دهلوی، تلخکامیهای بزرگی میداند که باعث شده رمق و انگیزه ساخت و اجرای آهنگهای تازه از میان برود. او اما امیدواریهایی هم دارد؛ امیدوار است که قطعاتی که همسرش نتوانسته به علت بیماری آنها را اجرا کند بهزودی توسط فرزندش، هومن دهلوی -که او نیز پیرو راه پدر و مادر در دنیای موسیقی است- منتشر شوند، شاید نسلهای بعد تنها از این راه نام دهلوی را در خاطر ثبت و ضبط کنند.