سینماژورنال/ورتا چمانی: ضعف سینمای دفاع مقدس امسال بیش از همیشه در جشنواره مشهود است. بعد از فیلم ضعیف و به شدت سطحی “حکایت عاشقی” که انتقادات را موجب شد در روز سوم جشنواره “تگرگ و آفتاب” ساخته رضا کریمی به نمایش درآمد.
به گزارش سینماژورنال تازه ترین فیلم رضا کریمی به نام هم که شده اثری است در گونه دفاع مقدس اما فیلم نه تنها کمترین ارتباطی با دفاع مقدس ندارد بلکه بلحاظ تکنیکی هم نه اثری سینمایی که فیلمی در استانداردهای تلویزیونی به شمار میرود.
حداقل انتظار از یک فیلم در ژانر جنگ دیدن لااقل ۵ دقیقه نمای درگیری در دل خط مقدم است اما کارگردان “تگرگ و آفتاب” که میدانسته گرفتن همین ۵ دقیقه نیاز دارد لااقل به یک ماه هماهنگی و تدارکات برای اجرا از خیر خط مقدم گذشته و با بازگرداندن رزمنده محوری فیلمش به تهران، به فانتزی سازی درباره رزمندگان دوران دفاع پرداخته است.
حوصله کارگردانی نداریم پس بهتر است رزمنده مان را به شهر بازگردانیم
رزمنده “تگرگ و آفتاب” به تهران بازمیگردد که ترکشی که در سینه اش مانده را بیرون بکشد اما در همین حین به او خبر میرسد که به عنوان وکیل یک آشنای قدیمی انتخاب شده است؛ آشنایی که به تازگی مرحوم شده و البته دختر دم بختی هم دارد! از آن طرف مادر رزمنده نیز به توصیه رفقایش دختری پرستار را به عنوان گزینه ای برای ازدواج به رزمنده معرفی می کند. از اینجا به بعدش را دیگر می توان حدس زد.
مثلث عاشقانه ای که با حضور یک رزمنده و دو دختر که این رزمنده به یکی از آنها بیشتر تمایل دارد شکل می گیرد و البته پای بندی این رزمنده بر اصول اخلاقیش که ازدواج با دختر آشنای قدیمی را جایز نمیداند روندی را شکل می دهد که در آن بیشتر از آن که از حال و هوای دفاع ببینیم لحظات کمیکی را شاهدیم که در تلفیلمهای ۹۰ دقیقه ای شبکه اول دیده ایم.
ده نمکی نصیبی جز تمسخر نبرد و حالا…
یادم می آید زمانی که مسعود ده نمکی “اخراجیها” را ساخت و در آن فیلم ماجرای لمپنی را تصویری کرد که عشق یک دختر وادارش میکند به دل جبهه ها رود بسیاری از منتقدان شبه روشنفکر با سطحی خواندن نگاه ده نمکی، فیلمش را اثری زرد دانستند. البته که ادامه “اخراجیها” و بعدتر “معراجیها” هم به چنین سرنوشتی دچار شد و ده نمکی جز تمسخر نصیبی از منتقدان شبه روشنفکر نبرد اما جالب است حالا کارگردانی که بلحاظ گرایشات هم که شده میتوان او را به طیف منتقدان ده نمکی نسبت داد اثری را می سازد به شدت سطحی تر از “اخراجیها”ی ده نمکی.
دو قسمت ابتدایی از سه گانه ده نمکی و حتی “معراجیها” هیچ که نداشت دقایقی هم که شده بواسطه نماهای مهیجی که از زدوخورد در خط مقدم جبهه ها ارائه میداد مخاطب را به کوران حوادث ۸ سال جنگ می برد و البته که بر سند تصویری سینمایمان از جنگ می افزود اما متاسفیم که بگوییم “تگرگ و آفتاب” حتی یک نمای مهیج جنگی هم ندارد و بیشتر مدت زمانش را به بحثهای خاله زنکی اختصاص داده که بر سر همسرگزینی یک جوان صورت می گیرد؛ البته که این جوان از ابتدا به عنوان رزمنده وارد داستان میشوند شاید به این خاطر که فیلمساز بتواند حمایت ارگانهایی که همواره برای تولید آثار دفاع مقدس بودجه دارند را فراهم آورد.
به این می گویند قضاوت تاریخ
اینکه می بینیم آنها که ده نمکی را تمسخر می کردند خودشان شده اند ده نمکینما و با منگنه کردن درامهای عاشقانه شان به جنگ میکوشند از این نمد کلاهی برای خود ببافند بیش از پیش این فرضیه را به اثبات می رساند که گذشت زمان بهترین قاضی برای مجازات رفتارهای نادرست ماست.