سینماروزان: پرویز پرستویی در مراسم تشییع ناصر ملکمطیعی به انتقاد از صداوسیما پرداخت که علیرغم ضبط برنامه های «دورهمی» با حضور ناصر آن را توقیف کرد.
پرستویی گفت: صدا وسیما مال شما نیست و با پول ما و بیتالمال صدا و سیما شده! آن بالا که مدام میگویید اجازه پخش نداده کیست و کجاست؟ چه شد که بعد از مرگ مشکل ندارد و خبر مرگ را پخش میکنید؟
پرستویی خطاب به مدیری ادامه داد: آقای مدیری چرا او را دعوت کردی و از پخش این برنامه دفاع نکردی؟
آنچه پرستویی درباره تناقضات حاکم بر رسانه ملی گفت صددرصد درست است و در همه این سالها بارها از سوی رسانههای مستقل به چالش کشیده شده!
اما پرستویی باید در کنار رسانه ملی از مدیران خانه سینما و سازمان سینمایی هم میگفت که در تمام لحظات آخرعمر ناصر که کارش به بستری شدن در بیمارستان کشیده شده بود هم سری به او نزدند و حالی از او نپرسیدند!
ای کاش پرستویی از مدیر ۱۴شغله هم میگفت که حتی شرایط بیمه شدن افتخاری ناصر را فراهم نکرد! ای کاش پرستویی از باجناق ۱۴شغله و رییس عباشکلاتی اصلاحات که حکم ممنوع الفعالیت ناصر در زمان حضور آنها در مدیریت سینمایی و وزارت ارشاد صادر شد هم حرف میزد تا باور کنیم دلشان واقعا به حال هنرمندان سوخته است!
فیلم صحبتهای پرستویی در تشییع ناصر را اینجا ببینید.
در… همه شما ها باهم هستید و بهم نان قرض میدهید ، منباب مثال همین نامردی ها که بر سر زنده یاد ناصر ملک مطیعی آوردید که امروز پس از درگذشت او هم خجالت نمی کشید و گناه را بر کردن افراد دیگری نیاندازید که مثلا این محمد خاتمی تدارکچی بود که حکم ممنوعالفعالیت ناصر ملک مطیعی صادر کرده بود!
حالا فرض کنیم که خاتمی …چیز چنین حکم ظالمانه ای را برای ملک مطیعی انجام داده بود و یا هر … دیگری صادر کرده بود ، چرا شخص دیگری … این حکم را در این ۴۰ سال کنسل نکرد؟ خوشبختانه ملت شریف ایران امروزه به همه حقایق تلخ … دست نشانده را بخوبی آگاه هستند….
بعد از ارسال بخش یازدهم سری به اخبار زدم، که دیدم که ناصر ملک مطیعی در آغازین ساعتهای امروز در گذشته است، او از نظر فیزیکی راحت شد، زیرا بسیار مریض بود، آنچه که مهم است، این است که زندگی او – از نظر جای پا در تاریخ – مثبت به پایان رسید، و من حدود ۲ سال پیش به این موضوع پی بردم، که از این بابت خرسندم، به هر حال، مرگ ناصر نیز به رویدادهای ماه خرداد پیوند خورد، که یک ماه پر حادثه در تاریخ معاصر ایران است، و من با این شعر، مرگ او را به خانواده ی او، دوستان او، و مردم ایران تسلیت میگویم، منهای چهره ی عبوس، با سینه ی سپر، و اما شعر
پایان تاریخی
ناصر ملک مطیعی، زندگانی طولانی خویش را، تاریخی رساند به پایان
او، آیندگان را تنها رها نکرد، پیام او به آینده، هست قابل توجه شایان
ناصر، ثابت کرد که پهلوان زور خانه ی تاریخ بوده است، زور او
بر محور اندیشه بود، لذا، نور احترام تاریخ، بارنده خواهد بود بر گور او
به مرگ گفتم: مرگ میاید، مثل تمام حادثههای زندگی، کشیدن نفس
به آن صورت مهم نیست، مهم این است که چگونه، پر میکشیم ما از این قفس
ناصر، اهل تاریخ را به حال خود رها نکرد، به عنوان غمخوار آنها مرد
جنازه ی او حتی، سوگند وفاداری به رشد تاریخی تاریخ را خورد
به مرگ گفتم: نگاه من به مرگ، بسیار طبیعی است، همراه با آرامش
گاهی از اوقات چیز بدی هم نیست، فشارهای روانی را میدهد کاهش
امید من به پایان زندگانی خویش این است که این پایان، برای ابر تاریخ
باشد نیروی باریدن، تا آنروز، بر آن هستم که باشم تنها، اما ببر تاریخ
تاریخ سرودن: شنبه ۲۶ می ۲۰۱۸ برابر با ۵ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۴ بعد از نیمه شب