سینماروزان/بهناز شیربانی: فکر میکنم در سینمای اشباعشده از فیلم اجتماعی، تخیل جایی ندارد و اغلب مصیبتگرافی است. فیلم اجتماعی تعریف خاص خودش را دارد و ما تعریف همه چیز را عوض کردهایم.
آرمان خوانساریان کارگردان فیلم #جنگل_پرتقال که با پخش شهرفرنگ روی پرده است با بیان مطلب فوق به روزنامه شرق گفت: فیلم اجتماعی یعنی اینکه یک معضل را بیان کنیم، اینکه چرا این معضل به وجود آمد و بعد در پایان پیشنهادی ارائه بدهیم. مثلا فیلم «دایره مینا» داریوش مهرجویی یک فیلم اجتماعی درجهیک است؛ به این دلیل که بیان میکند با چه معضلاتی روبهرو هستیم. مشکل فروش خون را مطرح میکند و بعد از این صحبت میکند که چطور نهادها باعث بهوجودآمدن چنین مشکلی میشوند و در پایان پیشنهاد و راهحل ارائه میدهد که میتوانیم با مدیریتکردن انتقال خون به جامعه کمک کنیم و سازمان انتقال خون تأسیس میشود.
وی ادامه داد: در سالهای اخیر صرفا به این علت که فیلمهای اجتماعی جنوبشهری موفق به جذب مخاطب شدهاند، اغلب بدون شناخت از جامعه درنهایت یک جنوب شهر جعلی ساختهاند. از جنوب شهر فقط قمهکشیدن و لاتبازی دیدند و در آن هرگز عمیق نشدند. صادقانه میگویم که اصلا با چنین سینمایی دشمنی دارم؛ یعنی فکر میکنم اصلا چنین سینمایی خالی از معناست.
این کارگردان جوان افزود: معتقدم بهعنوان سینماگر باید به آرامش یک جامعه و فرهنگ مردم کمک کنیم. هرگز احتیاجی به بازنمایی اگزجره خشونت نیست و باید از ابتدا درباره مفاهیم عمیقتری صحبت کنیم. در «جنگل پرتقال» هرگز صدای آدمها از یک تنی بالاتر نمیرود. حتی در سکانس دعوای سهراب و مریم اجازه ندادم صدا از مقداری که باید بالاتر برود و توجیه آن این بود که همسایهها میشنوند و نمیتوانند بلند صحبت کنند و سر هم داد بزنند.
خوانساریان گفت: متأسفانه در سالهای اخیر سینمای ما شده سینمای عربدهکش. آدمها سر هم داد میزنند و دعوا میکنند و هرگز نشانی از دوستی در این فیلمها نیست. پیشنهادم به همه آدمها گفتوگو است. میخواستم فیلمی بسازم با پیشنهاد گفتوگو. همانطورکه فیلم در پایان با گفتوگو توانست سوءتفاهمهایی را حل کند. گفتوگو چیزی است که ما کم داریم و من هرگز در سینمای اجتماعی دستکم چیزی که در سینمای امروز حاکم است، جایی برای خودم پیدا نکردم. بخش زیادی از معضلات سینمای اجتماعی نهفقط به خاطر فیلمسازان بلکه بخشی به خاطر این است که ذاتا انتقادپذیر نیستیم.