سینماروزان/حامد مظفری:
-اصلا چرا سکانس پلان؟ بی دلیل!؟ تنبلی در تولید؟ فقر در اجرا؟
-سوژه؟ انگار دارید ادامه #درباره_الی را می بینید. حالا شوهر الی به قتل میرسد و الی -در اینجا سحر- ناگهان پیدا شده و میگوید من حامله ام! وای وای من حامله ام! ناگاه شوهر الی زنده میشود و درگیری با توماج و…
-بازی؟ چه گوییم! به غیر از توماج دانش بهزادی که همه زورش را زده تا نقشش را تفهیم کند مابقی انگار در حال تمرین و اتودند برای اجرا در جشنواره تئاتر دانشجویی. بازیگری در سینما و این همه نزول کرده؟
-انبوهی از تصادفات و اتفاقات الکی لب مرز رخ میدهد و هیچ توجیهی نه بر رفتار مردان است و نه بر رفتار زنان. آن صدای ذهنی توماج هم که انگار فقط نریشن شده تا باگ های فیلمنامه را بپوشاند. انصافا صدای توماج هم مثل بازی اش، خوب است.
-سکانس پلان، معما میخواهد، بزنگاه میخواهد، کو؟؟ اگر هم میخواهیم از اجرای کلاسیک در بروید که این قدر بر سرمان نزنید سکانس پلان ملتهب! کو التهاب؟؟ خرده دعواهای زناشویی جوانان التهاب دارد؟ زندگی آدم پران عشقِ الی باردار، ملتهب است؟؟ اینها که همه همزنی موتیفهای سریالهای جمطور است.