یک روایت قابل تأمل درباره چگونگی صدور پروانه ساخت “آژانس شیشهای”⇐چطور شد که بهجای بنز، هلیکوپتر آمد؟
سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته ابراهیم حاتمی کیا کارگردان “آژانس شیشه ای” از دردسرهای پیرامون دریافت پروانه ساخت این فیلم سخن گفته بود و حبیب ا.. کاسه ساز که در آن زمان رییس اداره نظارت بود از تهدیداتی که بخاطر صدور پروانه ساخت این فیلم نصیبش شده بود حرف زده بود(اینجا را بخوانید) حالا خبرگزاری “نسیم” یک روایت تازه درباره روند پروانه ساخت این فیلم انجام داده است.
به گزارش سینماژورنال این خبرگزاری اصولگرا با کنار هم گذاشتن گفته های حاتمی کیا که از نقش وزارت مهاجرانی در تولید این فیلم گفته و ادعاهای کاسه ساز درباره تهدبدات علیه وی، روایتی سوم از چگونگی پروانه ساخت “آژانس شیشه ای” ارائه داده است.
متن کامل این روایت را بخوانید:
دستور مقام عالیرتبه نظام
ماجرایی که حاتمی کیا بحث درباره آن را آغاز کرده و کاسه ساز نیز کوشیده در متمم آن حرفهایی را مطرح کند یک سوی دیگر هم دارد و آن هم نقش مقامات عالیرتبه نظام در همراهی با حاتمی کیا در تولید “آژانس شیشه ای” بوده است.
هم حاتمی کیا درست میگوید و هم کاسه ساز یعنی اداره نظارت زمان ضرغامی به دلیل ماهیت انتقادی فیلم علاقه ای به صدور پروانه ساخت آن نداشت و بعدتر هم که کاسهساز پروانه ساخت را امضاء می کند نه فقط به دلیل شناخت شخصی اش درباره حاتمی کیا که به دلیل دستور یک مقام عالیرتبه نظام بوده است.
اگر همه درها بسته شود در دفتر رهبری که بسته نمی شود
اصل ماجرا این بود که اداره نظارت با پایان بندی فیلمنامه و فضای تاریک و تلخ حاکم بر متن مشکل داشت و دقیقا پایان بندی بود که راه را برای صدور پروانه ساخت سخت کرده بود بخصوص حجم کدری که انتهای سناریو را پر کرده بود.
حاتمی کیا بعد از نومید شدن از اداره نظارت ارشاد نامه ای به مقامات ارشد نظام نگاشته و در آن از وضعیت پیش آمده گلایه می کند؛ آن مقام عالیرتبه نیز بعد از مطالعه فیلمنامه، به مضمون می گویند که ” اگر همه درها بسته شود در دفتر رهبری که بسته نمی شود.”
به جای بنز هلی کوپتر می آید
دقیقا همین جمله است که به تغییر پایان بندی فیلمنامه منجر شده و به جای بنز وزارت اطلاعات، این هلیکوپتر دفتر رهبری است که به سراغ حاج کاظم و رفیق اش عباس می آید و شرایط عبور آنها از بحران را فراهم می کند.
البته که به این ترتیب هم “آژانس شیشه ای” مجوز می گیرد و هم یک تفاوت عمده پیدا می کند با آثار جشنوارهای پسند سینمای ایران که همواره داستان را با تلخی وافر به پایان می رسانند.