چرا از “ماهی سیاه کوچولو” مراقبت نکردید خانم زارعی؟!
سینماژورنال/ورتا چمانی: یا نگویید می خواهیم فیلمی با محوریت حماسه آمل بسازیم یا وقتی بناست از یکی از حماسی ترین جلوه های انقلابی مردم ایران مایه بگذارید لااقل شده به اندازه 15 دقیقه اصل اتفاق را پوشش دهید.
اخبار “ماهی سیاه کوچولو” ساخته مجید اسماعیلی از همان ابتدای شروع تولید با این محوریت رسانه ای شد که بخشهایی از آنچه در زمستان 60 در آمل روی داده بود را به تصویر می کشد.
با این حال در این فیلم تنها اشاراتی که به واقعه مذکور میشود در نریشنهای ابتدایی و انتهایی است. انگار که فقط و فقط بازه زمانی اتفاقات فیلم مقارن آن حماسه بوده و بناست فیلم با حداقل ربط داستانی نسبت به حماسه مذکور پیش برود.
چریکهایی بی هویت
داستان فیلم در دل جنگلهای آمل می گذرد و تقابل دو چریکی را نشان میدهد که مصداق کامل بیهدفی در مبارزه هستند. انگار نه انگار که چنین آدمهایی بودند که به وحشیانه ترین شکل ممکن مردمان عادی آمل را قتل عام کردند. چریکهای “ماهی سیاه کوچولو” نه تنها بلحاظ ایدئوژلويک هیچ خط فکری خاصی ندارند بلکه همه هدفشان پیش برد مقاصد شخصی است؛ چریک زن که ملقب است به “ماهی سیاه کوچولو” به جنگل آمده تا در فرصتی مناسب به پاسگاه حفاظتی شهر رفته و اسنادی دال بر دست داشتن در قتل شوهرش را بسوزاند و دیگری هم مرتب مواظب این است دختری که در نزدیکی پاسگاه پرسه می زند هدف گلوله چریک دیگر قرار نگیرد.
شخصی کردن مقاصد نیروهایی که حتی به افراد غیرمسلح آمل هم رحم نمیکردند بزرگترین جفاست در حق حماسه ای که برگی متفاوت در تاریخ انقلاب بود. چریکهایی که به قتل عام مردم آمل پرداختند اینهایی نیستند که در “ماهی سیاه…” تصویر شده اند. اینهایی که می بینیم صرفا تیپهایی بی هویت هستند که لباس چریکها را به تن کرده اند. نه از خاستگاه آنها خبری داریم و نه از آموزه هایی که سرکردگان در اختیارشان می گذاشتند.
البته که فیلم پر شده از دیالوگهای شعاری فراوانی که بازیگران اصلی آن که دو چریک هستند خطاب به یکدیگر بیان میکنند؛ دیالوگهایی شبیه اینکه “کو خلق؟ کو ضدخلق؟”، “داستان، داستان معبد سوخته است”، “این جنگ، جنگ طبقه تو نیست”، “خائن باید مجازات بشه” و “حریف ترسیده حتما شلیک می کنه”.
ای کاش لااقل مستندهای مرتبط با حماسه آمل را می دیدید یا لااقل “خانه ای مثل شهر” را!
تصویری کردن آنچه در دل حماسه آمل روی داد آن قدرها سخت نبوده؛ کافی بود کارگردان یکی از مستندهای بنامی که در این باره با عنوان “هزارویکمین سنگر” تولید شده یا درامی دهه شصتی به نام “خانه ای مثل شهر” را می دید بلکه دورنمایی از اتفاقات را حس کند و سپس به اجرای فیلمش بپردازد.
بازیهای بازیگران نیز به شدت باسمه ای و در سطح رها شده اند؛ از مصطفی زمانی بگیرید که درست با حال و هوای “ملکه”(!!!) و حتی گریمی مشابه آن فیلم، در اینجا هم دیده بان است تا همایون ارشادی و مریلا زارعی که با بازی در این اثر شعاری کارنامه کاری خویش را به بازی گرفته اند.
چرا از این چریک مراقبت نکردید؟
از همه بدتر وضعیت بازیگر اصلی زن است؛ مریلا زارعی بازیگری که سال قبل با “شیار143” توجهات را به سوی خود بازگردانده بود در این فیلم حرف تازه ای برای گفتن ندارد. شخصیت چریک زن فیلم آن قدر سطحی و شعاری کار شده که اگر کسی مریلا را نشناسد و سابقه کاری او را ندارد شک میکند به اینکه آیا واقعا بهترین بازیگر زن جشنواره سی و دوم بوده که در اینجا ایفای نقش کرده.
یادمان نرفته که زارعی چندی قبل در گفتگویی درباره “شیار143” از توجه وافرش به نقش و مراقبتی حرف زده بود که حین ایفای کاراکتر “الفت” انجام داده بود. زارعی گفته بود همین مراقبتها بوده که باعث شده “شیار143” به اثری جهانشمول بدل شود. حال سوال اینجاست که چرا ایشان از نقش شان در “ماهی سیاه کوچولو” مراقبت نکرده اند.
زارعی که ادعای این را داشت به هنگام کار در “شیار143” حتی حواسش به بازیگران مقابلش و از جمله جواد عزتی بوده که مبادا گاف ندهند چرا در اینجا نتوانسته نماهای دونفره ای که میان خودش و مصطفی زمانی وجود دارد را کنترل کند تا حتی سکانسهای منجر به درگیریهای کلامی آنها نیز این قدر بی حس و روح از کار درنیاید.
این تلفیلم برای نمایش در کدام شبکه تولید شده؟
متن “ماهی سیاه کوچولو” را که کنار بگذاریم و از بازیهای ضعیف آن بگذریم می رسیم به ساختار اثر که نه تنها استانداردهای سینمایی را ندارد که صرفا در حد یک تلفیلم است؛ تلفیلمی که انگار ساخته شده تا فقط ساعات انتهایی روز جمعه یکی از شبکه های اصلی تلویزیون را پر کند.
اثری که حتی یک لانگ شات از دیدگاهی که مرکز وقوع حوادث است، ندارد، اثری که نمی تواند از جلوه های طبیعی جنگلهای آمل برای زیباسازی تصویر استفاده کند و اثری که تدوینی نامناسب و قطعهای بیجا دارد شاید بتواند اوقات فراغت مخاطبان تلویزیون را پوشش دهد اما نمیتواند به عنوان اثری سینمایی در بخش فیلم اولیهای جشنواره فجر حضور داشته باشد.
برای شادی روح بهرنگی خیرات دهید
راستی استفاده از نام یکی از داستانهای مشهور صمد بهرنگی برای تولید اثری تا این حد بی کیفیت حتما روح آن نویسنده را هم آزرده خاطره خواهد کرد. پس دست اندرکاران فیلم حتما برای کاهش آزردگی روح آن مرحوم هم که شده خیرات دهند.