1

پرواز سرنوشت در سریال “مانیفست/لیست پرواز”

سینماروزان/مریم صلحی: سریال مانیفست یا لیست پرواز در سال 2018 توسط جف ریک ساخته و در شبکه ان بی سی به روی آنتن رفت.
ماجرا از جایی شروع میشود که یک هواپیما چند ثانیه‌ای با رعدوبرق عجیب و ناگهانی مواجه میشود و بعد از فرود آمدن مسافران متوجه میشوند که پنج سال و نیم روی زمین نبوده اند. اما فرصتی برای بهت و حیرت و هضم تغییراتی که در خانواده‌هایشان رخ داده، پیدا نمیکنند چون بلافاصله اتفاقات عجیب اطرافشان نمایان میشود و متوجه میشوند زمان زیادی تا روز مرگشان نمانده است.
هواپیما، غیبتی طولانی، تلاش برای زنده ماندن. این کلید واژه‌ها چه سریالی را برایتان تداعی میکند؟ احتمالا سریال جهانی لاست. انگار همان هواپیما از سپتامبر 2004 برگشته تا در سال 2018 با بازی سرنوشت دوباره مخاطب بگیرد. اما نه تنها به اندازه سریال لاست توجه‌ها را به خودش جلب نمیکند بلکه مدت طولانی بر سر توقف سریال یا ادامه آن بحثهایی صورت میگیرد. البته حدس این موضوع کار دشواری هم نبود. ایده‌ای تکراری، بازیگرانی گمنام و سیری یکنواخت. وقتی اینها شاکله سریال باشند میتوان پیش‌بینی کرد که اوضاع چه‌طور پیش میرود. علیرغم همه کشمکشها نتفلیکس در فصل چهارم دست به کار میشود تا سریال را نجات دهد و جف ریک فرصتی بیابد و همه حرفهای ناتمامش را بزند.
از نقاط ضعف لیست پرواز که بگذریم به نکاتی می‌رسیم که پرداختن به آن خالی از لطف نیست. از آن-جایی که این سریال به شدت با سریال گمشده مقایسه شده و آن را نسخه خیلی خیلی ضعیف لاست میدانند پس چاره‌ای نیست تا ما هم در گل و لایی که منتقدین از قبل تدارک دیده‌اند بیفتیم. اما این بار میخواهیم نه از شباهتها بلکه از دو دنیای متفاوت در این دو سریال صحبت کنیم و در انتهای این بحث متوجه خواهیم شد که چرا لیست پرواز مخاطبان زیادی را به سمت خودش نکشاند.
سریال لاست ایده نابی بود که توسط بازیگرانی محبوب و معروف اجرا شد. برای مخاطبانی که جذب سریالهای تخیلی میشوند عالی بود. بدون ظاهری فانتزی که از کمیکهای قهرمان‌محور نشأت میگیرد، سرتاسر هیجان و اتفاقات عجیب و غیرمنتظره داشت. همین باعث شد گستره وسیعی از مخاطبان را میخکوب خودش کند. اما وقتی به آخر داستان و مرز معنویت میرسد، حرف زیادی برای گفتن ندارد و با یک سری معانی نامفهوم خیروشر و پایانی که از سیر داستان تخیلی تر است، همه چیز را تمام میکند و در عین حال همچنان احترام مخاطب را دارد چون هرآنچه که مخاطب از یک سریال تخیلی و هیجان-انگیز میخواست را به او تقدیم کرده است.
اما سریال مانیفست حرف دیگری دارد. جنس این دو سریال کاملا با هم متفاوت است و صرفا یک هواپیما و عده‌ای مسافر نمیتواند این دو را به هم مربوط کند. در لیست پرواز همه چیز از ابتدای امر با الهامهایی از سوی خدا شروع میشود و سروکارش با معنویت و منبعی لایتناهی است. عده‌ای که انتخاب شده‌اند تا مانند پیامبران الهام هایی از آسمان داشته باشند و با اعتماد به آن عمل کنند و آزموده شوند و در راستای همه تلاشهایشان برای زنده ماندن عملکردی درست داشته باشند تا خدای کارگردان از آنها بپذیرد و آمرزیده شوند. دنیای آنها با دنیای مسافران سریال لاست متفاوت است. مسافران پرواز 828 مانیفست از ابتدا به دنبال این معنویت راه می‌افتند و در انتها فقط آنهایی که درست کار بودند بخشیده میشوند. اما مسافران سریال لاست بعد از شش فصل به معنویت و وجود خیر و شر در آن جزیره عجیب پی میبرند و آزمونی در کار نیست و نهایتا همه می‌میرند.
اینجا فقط حضور پررنگ نتفلیکس توانست این فرصت را برای جف ایجاد کند تا او به بهترین نحو ممکن هرآنچه که باید می‌دیدیم را به نمایش بگذارد چراکه مانیفست بدون فصل چهارم هیچ چیز نبود.
مانیفست پیامی آشنا را به شیوه‌ای جدید برای مخاطبش آورده است و میخواهد بگوید خدا شما را با کمک به همنوع امتحان میکند با نیکوکاری و بخشیدن کسانی که دلیل تلخ‌ترین لحظات زندگیتان بودند حتی اگر آن شخص خودتان باشید. میخواهد بگوید: «ببخشید تا آمرزیده شوید.»
با این تفاسیر می‌توان یکی از دلایل کمرنگ بودن سریال مانیفست را ظاهری دانست که کارگردان برایش تدارک دیده بود؛ هواپیما و سرنوشتی گمشده. جامه‌ای از جنس لاست اما باطنی از جنس خودش.