1

پرسش یک رسانه ورزشی از دبیرخانه جشنواره فجر⇐چرا مستندهای کسالت‌بار ارگانی را به یک مستند ورزشی پرچهره متعلق به بخش خصوصی ترجیح دادید؟

سینماروزان: غلبه کاندیداتوری و در نهایت اهدای جوایز جشنواره فجر با محصولات ارگانی و فقط 24 نامزدی برای محصولات سازمان هنری-رسانه ای اوج و در نهایت اهدای 9 جایزه به این محصولات، ورای رسانه های فرهنگی در رسانه های ورزشی هم بازتاب داشته است.

به گزارش سینماروزان روزنامه ورزشی «هدف» که از قدیمی ترین رسانه های ورزشی کشور است با مروری بر روند اهدای جوایز به انتقاد از حذف مستند ورزشی «آبی به رنگ آسمان» از جشنواره و ارجحیت مستندهای ارگانی بر آن پرداخته؛ اتفاقی که باعث شد مخاطبان جشنواره هم روی خوشی به مستندهای جشنواره نشان ندهند.

متن تحلیل روزنامه «هدف» را بخوانید:

از همان زمان اعلام نام فیلمهای بخش مسابقه جشنواره سی و ششم فجر و غلبه حضور محصولات تولیدشده توسط ارگانهای و نهادهای دولتی و شبه‌دولتی می‌شد درباره توزیع جوایز اصلی میان این آثار حدسهایی زد.

اعلام نام کاندیداهای جشنواره که همراه شد با نامزدی 24 سیمرغ برای فقط دو فیلم ارگانی و بعدتر اهدای 9سیمرغ به همین دو فیلم حدسها را به واقعیت بدل کرد؛ بماند که همین توزیع جوایز میان ارگانیها باز هم اسباب خوشحالی یکی از آنها که ابراهیم حاتمی‌کیا باشد را فراهم نکرد و او حتی بعد از دریافت سیمرغ هم باز از زمین و زمان گلایه کرد!

در میان آثار بخش مسابقه جشنواره ،دو مستند «بانو قدس ایران» و «زنانی با گوشواره های باروتی» هم حضور داشتند که هر دو با بودجه‌های عمومی تولید شده بودند و هرچند یکی از اینها یعنی «زنان…» در اختتامیه مورد تقدیر قرار گرفت اما هیچ کدام نتوانستند نه در میان ده فیلم برگزیده آرای مردمی باشند و نه در کاخ رسانه ها که پردیس ملت است توجهی برانگیزند.

اگر بدانیم این آثار از میان مستندهایی انتخاب شده‌اند که برخی از آنها مانند «فریاد رو به باد» و «آبی به رنگ آسمان» محصول کامل بخش خصوصی بوده اند و با بی توجهی کامل در ورود به بخش مسابقه همراه شده‌اند قطعا متوجه اشتباه فاحش در ارجحیت دادن ارگانیها به این مستندها خواهیم شد.

عدالت آن بود که لااقل در کنار یک مستند ارگانی یک مستند همپای خصوصی هم وارد جشنواره می‌شد تا هم انگیزه‌ای برای فعالان مستندسازی بخش خصوصی ایجاد شود و هم مقایسه‌ای صورت گیرد میان میزان توجه مخاطب به محصولات بخش خصوصی.

«آبی به رنگ آسمان»امیر رفیعی مستندی فوتبالی با محوریت مرور تاریخ باشگاه استقلال است که با توجه به اقبال مخاطبان به محصول قبلی سازنده‌اش «من ناصر حجازی هستم» میتوانست از رونق دهندگان به جشنواره باشد. مستندی که فارغ از تصاویر آرشیوی دست اول از حضور چهره‌هایی نظیر همایون ارشادی، سیامک انصاری، رضا یزدانی، فرهاد اصلانی و حمیدرضا آذرنگ هم سود می‌برد.

اما چنین مستندی یا مستندی دیگر به نام «فریاد رو به باد»عطا مهراد به یک دلیل ساده و عدم حمایت ارگانها و نهادهای متمول به جشنواره راه پیدا نمی‌کنند و باکسهای طلایی نمایش در سینماهای مردمی و کاخ رسانه با مستندهایی پر میشود که نیمی از ظرفیت سالن نمایش را هم پر نمی کنند.

این بی توجهی به مستندهای خصوصی از کجا نشأت گرفته را نمی دانیم و شکی نباید داشت که به مانند مستند فوتبالی «من ناصر حجازی هستم» مستند «آبی به رنگ آسمان» حق خود را از اکران رسمی خواهد گرفت.

اما دود بی‌توجهی به مستندسازان خصوصی در درجه اول به چشم مخاطبان سینمایی رفت که مجبور بودند در پیش فروش بلیت سینماها بلیتهای یازده‌گانه را به صورت سری خریده و حتی برای تماشای مستندهایی کسالت‌بار هم پول دهند.

با یک مستند فوتبالی درجه یک می‌شد تغییر نگاه این مخاطبان به سمت سینمای مستند را موجب شد. چرا این اتفاق نیفتاد؟ آیا قصد نومید کردن فعالان بخش خصوصی را داریم؟ اگر این طور است چرا در آیین نامه جشنواره به صراحت اعلام نمی‌شود الویت با محصولات ارگانی است؟؟