1

واکنش فرزاد موتمن به تلاشهای دو نهاد حاکمیتی برای احیای “درایوین-سینما”⇐خودروهای مناسب برای درایوین، اتومبیل‌های لش نیم قرن قبل آمریکا بودند و نه پراید و پژوهای تنگ تولید داخل!!/حتی شاسی بلندهای عمدتا چینی هم به درد درایوین نمی‌خورند!/اساسا درايوين‌ها، راه صحيح فيلم‌ديدن نبودند و برای همین از دهه ٨٠ به بعد عملا تعطيل شدند!!/آقایان حواسشان نیست که از دهه هفتاد به بعد درایوین به محل وقت‌گذراني جواناني تبديل شد كه در اتومبيل‌‌هایشان سرشان بيشتر به «كار»(!!) خودشان گرم بود!!

سینماروزان: تعطیلی کرونایی سینماها و عدم استقبال از اکران آنلاین موجب شده صاحبان فیلم “خروج” از محصولات اوج منسوب به سپاه که به اکران آنلاین تن داده بودند با همکاری نورتابان منسوب به بنیاد مستضعفان تبلیغاتی وسیع کنند برای اکران “خروج” در درایوین-سینمایی که نه در محلی ویژه و اختصاصی که در پارکینگ برج میلاد(!) راه انداخته‌اند.

این تبلیغات با واکنش فرزاد موتمن کارگردان سینما مواجه شده که با مرور تاریخچه درایوین، عملا آن را برای روزگار فعلی ناکارآمد دانسته.

متن یادداشت فرزاد موتمن را بخوانید:

چنان در تبليغات‌شان آورده‌اند «براي اولين‌بار»، ‌«سينما- ماشين» كه يك لحظه فكر مي‌كني حضرات اختراعي كرده‌اند اما خط اول تبليغ را كه مي‌خواني متوجه مي‌شوي منظورشان همان «درايو اين سينما» {Drive-in Cinema} است. ديده‌اند يا خوانده‌اند كه در روزهاي اخير با تعطيلي سينماها و رستوران‌ها در بسياري از كشورها به‌دليل گسترش بيماري كوويد١٩، بعضي از رستوران‌هاي بزرگ پاركينگ‌هاي خود را به «درايو اين سينما» تبديل كرده‌اند، گفته‌اند كه خوب ما هم بكنيم، اما تجربه تاريخي نشان مي‌دهد كه درايوين‌ها، راه صحيح فيلم‌ديدن نبودند و از دهه ٨٠ به بعد عملا تعطيل شدند و زمين‌هايشان براي ساخت مجتمع‌هاي تجاري مورد استفاده قرار گرفتند.

ايده ساخت درايوين از اوایل دهه 30 در آمريكا، براي استفاده آن دسته از تماشاگراني شكل گرفت كه نمي‌توانستند خودشان را منضبط كنند كه بر صندلي تنگ سالن سينما و نزديك به شخص ديگري بنشينند. (درواقع هم‌زمان با تعطيلي درايوين‌ها، از نيمه دوم دهـه 70، ساخت سينه‌پلكس‌ها، صندلي‌های پهن و دسته‌هاي عريض با جاي ليوان، آغاز شد، چيزي كه در ساخت مجتمع‌هاي سينمايي ما ناديده گرفته شده)، اساس ايده ساخت درايوين‌ها، برپايه راحت‌طلبي مخاطب شكل گرفت كه از اساس با تماشاي جدي فيلم، متغاير بود اما بزرگي و لش‌بودن اتومبيل‌هاي آمريكایي، اين ايده را عملي مي‌كرد. پس از جنگ جهاني دوم و در دوره «بيبي بوم»، درايوين‌ها بسيار گسترده شدند. پس از جنگ با تقسيم جديد بازارهاي جهاني بين كشورهـاي فاتح (متفقين)، آمريكا بسيار ثروتمند شد، خانواده‌ها پرجمعيت شدند. فقط در سال١٩٤٩، سه ميليون نفر به جمعيت آمريكا اضافه شد. حضور خانواده‌ها با شش، هـفت بچه پرسروصدا، تبديل به معضل شد و خانواده‌ها ترجيح دادند كه به «درايواين» بروند زيرا ديگر در اتومبيل‌هايشان كسي به آنها گوشزد نمي‌كرد كه بچه‌هاي‌شان را ساكت كنند، همين باعث افت كيفيت مشاهـده فيلم‌ها شد، چون عملا دقت و تمركزي در كار نبود، ديدن فيلم در درايوين فقط نوعي وقت‌گذراني محسوب مي‌شد. دوران «بيبي بوم» تا نيمه دهه 60 ادامه پيدا كرد. اتومبيل‌ها پهن‌تر و پهن‌تر شدند، اما اساسا فيلم‌هايي كه به «فيلم‌هاي تابستاني» معروف بودند در اين سينما‌ها به نمايش درمي‌آمدند؛ كمدي‌موزيكال‌هاي نه‌چندان جدي و «فيلم‌هاي ساحلي». از ابتداي دهه 70 به‌دنبال بحران انرژي و گراني بنزين، اتومبيل‌ها كوچك شدند تا كم‌مصرف باشند.

تماشاي فيلم در اتومبيل‌هاي تنگ دهه 70 در درايوين‌ها، طاقت‌فرسا بود. كم‌كم از اقبال عمومي از درايوين‌ها كاسته شد. آقایان حواسشان نیست به تدريج اين سينماها به محل وقت‌گذراني جواناني تبديل شد كه در اتومبيل‌هايشان سرشان بيشتر به «كار» خودشان گرم بود، آن بيرون هم يك فيلمي در حال اكران بود كه تماشايش دقت چنداني طلب نمي‌كرد. از نيمه دوم دهـه 70، اين سينما‌ها «دو فيلم با يك بليت» فيلم‌هاي رده ب، آثاري از «سينماي سياه‌پوستان» و «كمدي-‌جنسي»‌ها را نمايش دادند و از ابتداي دهـه 80 رو به تعطيلي گذاشتند.

در ايران در سال ١٣٤٩ درايوين سينماي ونك واقع در خيابان ونك با فيلم «روس‌ها دارن ميان» (نورمن جويسون)، افتتاح شد اما واقعا مورد استقبال قرار نگرفت و تعطيل شد و تجربه‌اش در سال‌هاي اخير تكرار نشد. در دوران تعطيلي فعلي حاكم بر سينماهاي دنيا، از درايوين مي‌توان به عنوان راهكاري موقتي استفاده كرد اما از آنجا كه ما اصلا درايوين سينما نداريم و فعلا در پاركينگ مي‌خواهند اكران‌هايي را برگزار کنند، به چند نكته بايد دقت داشت.

قبل از هر چيز مسئله كيفيت پخش تصوير و صداست؛ به خصوص صدا. با توجه با اينكه صداي اغلب فيلم‌هاي كنوني با سيستم «١/٥» كار شده‌اند، بايد برايش راه‌حلي در نظر داشت. چنانچه مثل قديم يك بلندگو به هر اتومبيل داده شود نتيجه‌اش شنيده‌نشدن بسياري از صداها خواهد بود و چنانچه بنا باشد كه از سيستم صوتي اتومبيل‌ها استفاده شود، همه‌چيز منوط خواهـد شد به سيستمي كه هر اتومبيل در اختيار دارد. بسياري از ماشين‌ها صدا را مونو خواهند شنيد و اين چندان مطلوب به‌نظر نمي‌رسد. البته تهيه‌كنندگاني كه فيلم‌هايشان را در درايوين به نمايش درمي‌آورند مي‌توانند براي اين اكران‌ها يك ميکس صداي مونو را در نظر بگيرند. نكته ديگر اين است كه تماشاي فيلم در اتومبيل‌هاي پرايد، رنو و اين پژوهاي تنگ و بسته‌اي كه در كشور ما توليد مي‌شوند، واقعا تجربه‌اي نچسب و عذاب‌آور خواهد بود، هرچه بيشتر از اتومبيل‌هاي بزرگ‌تر استفاده شود، بهتر است.
مسئله بعدي اين است كه در درايوين، فيلم‌ها را با ماشين‌هاي شاسي‌بلند عمدتا چینی تماشا نمي‌کنند. اين اتومبيل‌ها مانع ديد سرنشينان اتومبيل‌هاي ديگر مي‌شوند. با توجه به تعداد زياد ماشين‌هاي شاسي‌بلند در شهرهاي كنوني، احتمالا بايد به جايگاه ويژه‌اي براي اين ماشين‌ها فكر كرد و بالاخره تماشاي فيلم در اتومبيل واقعا جاي تمركز و دقتي را كه حين مشاهـده فيلم در سينما (يا حتي در سينماي خانگي) داريم، نمي‌گيرد. بد نيست بيشتر به كمدي‌ها كه تعدادشان كم هم نيست براي اكران در درايوين فكر كرد. شنيده‌شدن صداي خنده و قهقهه از اتومبيل‌هاي ديگر فضا را گرم مي‌كند.