#مصطفی_رستگاری فیلمنامهنویس #چهل_سالگی و #راستش_را_بگو مطرح کرد: در سینمای ایران همه دوست دارند مولف باشند ولی در سینمای دنیا اقتباس مهمتر است!/ضعف سینمای ایران کماهمیت بودن فیلمنامهنویس است!/به قول کوندرا، هر که مشغول نگارش رمان است، مشغول مشارکت در تاریخ هنر اروپایی است!!/همان طور که بیش از نود درصد رمانها، رمان نیستند بسیاری از فیلم و سریالها هم از قواعد فرمی پیروی نمیکنند!/قصههای عطار و نظامی ربطی به جهان مدرن ندارند!/نسل جوان میخواهد همه چیز را دور بزند!/برخی نویسندگان بخشی از انسان ایرانی را با عصبانیت #سانسور میکنند!/انسان ایرانی قبل از اسلام هم دیندار بوده ولی در فرهنگ گرفتار گزینش میشود!/ سینمای ایران زمانی موفق شده که انسان ایرانی را بی گزینش نشان داده!
سینماروزان: در سینمای ما همه علاقه دارند که مولف باشند و خودشان همه چیز را خلق کنند در حالیکه در همه جای دنیا امروز اقتباس مهمتر از تألیف است!
#مصطفی_رستگاری فیلمنامه نویس با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایلنا گفت: سینماگران مختلف دنیا هنوز هم از داستایوفسکی و حتی نویسندگان قدیمیتر اقتباس میکنند و به این آثار نگاه معاصر دارند. به نظر من ضعفی که در این مورد سینمای ایران دارد کماهمیت بودن فیلمنامهنویس است و در ادبیات هم ضعفی که وجود دارد نادیده گرفتن رمانها و داستانهای ژانر است!
نویسنده #چهل_سالگی چرایی بیتوجهی به اقتباس از ادبیات کهن گفت: ادبیات داستانی ما در حیطه حکایات بوده، ما ادبیات داستانی کهن داریم اما بیشتر این آثار در حیطه ادبیات تمثیلی و فکری قرار میگیرند و در برخی موارد حتی این ادبیات به نظم درآمدهاند که میتوان به آثار عطار یا یکی از مهمترین قصهگوهای دنیای ادبیات ما نظامی که بسیار در این حوزه قدرتمند است اشاره کرد. اما قصه این نویسندهها مربوط به جهان قدیم میشود و ارتباطی با جهان مدرن ندارند!!! جهان مدرن مصائب و دغدغههای خودش را دارد و به طور کل انسان مدرن متفاوت است. کار ما به عنوان نویسندهای در فرهنگ ایرانی و اسلامی و مواجهه این جامعه با جهان غرب خیلی سخت است؛ اساساً قصه و رمان هنر غربی است، میلان کوندرا در یکی از آثارش تأکید دارد که هنر رمان ذاتاً یک هنر اروپایی است و هر کس در هر جای دنیا غیر از اروپا که مشغول نگارش یک رمان است، مشغول مشارکت در تاریخ هنر اروپایی است.
رستگاری تاکید کرد: وقتی داستان کوتاه و رمان مثل سینما در دنیای غرب به وجود آمده به شکل طبیعی این هنر با مختصات فرهنگ غرب آمیخته است و ما همانطور که سینما را از غربیها گرفتیم، رمان و داستان کوتاه را هم از آنها گرفتیم. امروز اگر وارد هر کتابخانه شوید با انبوهی از رمانها و نویسندگان جدید مواجه میشوند که میتوان گفت بالای نود درصد آنها رمان نیستند؛ مثل فیلمها و سریالهایی که به صورت انبوه ساخته میشوند اما از هیچیک از قواعد فرمی مربوط به مدیوم خود پیروی نمیکنند و فیلم نیستند.
نویسنده سریال #راستش_را_بگو اظهار داشت: مشکل ادبیات و سینمای ما نشناختن انسان امروز ایران است. نویسندگان ما در برخورد با انسان ایرانی بخشی از آن را در اثرشان میبینند و به آن توجه دارند اما بخش دیگر آن را از روی عصبانیت #سانسور میکنند و نادیده میگیرند. انسان ایرانی پیش از اسلام هم انسانی دیندار بوده، حتی وقتی اسلام را میپذیرد و مسلمان میشود هم رنگ جهانبینی خود را به قرائتش از دین اسلام میزند و از آن معماری و انواع و اقسام هنرها و سنتها را به وجود میآورد. وقتی به ادبیات و فرهنگ رجوع میکنیم متأسفانه انسان ایرانی دچار گزینش و فضای دو قطبی میشود و این فقط مربوط به بعد از انقلاب نمیشود، پیش از انقلاب هم همین بوده ولی اتفاقاً در جاهایی سینمای ایران موفق شده که انسان ایرانی بی گزینش توانسته خود را در آن سینما ببیند.
رستگاری گفت: کافی است فیلمی بتواند حائز ویژگیهایی که مطرح کردم، باشد قطعاً مورد توجه قرار میگیرد. به همین دلیل به نظر من بهانههایی که گرفته میشود بیشتر به دلیل تنبلی است… نسل جوان به نظر میرسد که دیگر حوصله این سختی را ندارد. به نظرم نسل جدید سعی دارد همه چیز را دور بزند، کار خاصی انجام ندهد و همه اعتبارات را هم به دست بیاورد.