1

مجازات به سبک اتللو در “زخم کاری۴”

سینماروزان: «زخم کاری، مجازات» عنوان چهارمین فصل این سریال دنباله‌دار است که جمعه گذشته اولین قسمت آن منتشر شد. شروع این فصل با فلاش‌‎بکی به گذشته آغاز شد، زمانی که سیما به خانه مالک و سمیرا رفت تا معلم خانگی فرزندشان میثم شود و با تحقیرهای سمیرا مواجه شد، آغازی که فصل اول این سریال را به شکل دیگری یادآوری می‌کرد و مخاطب را یاد سکانسی می‌انداخت که مالک همان تحقیرها را برای اولین بار که وارد عمارت ریزآبادی‌ها شد، از مستخدم آنجا شنید.

در ادامه سکانسی که سمیرا اسلحه مخفیش را از خاک درمیاورد و با لبخند آن را تماشا می‌کند هم این ارتباط با گذشته را بار دیگر تکرار می‌کند. در کل می‌توان گفت که آغاز فصل چهار، یادآور شروع این سریال در فصل یک است.

رویارویی سمیرا با سیما و مالک هم سه ضلعی که از ابتدا شکل گرفته بود را مجدد زنده کرد با این تفاوت که اینبار سمیرا به ظاهر دست از دنبال کردن و تلاش برای بازگرداندن مالک برداشته و با انگشتری که یادگاری مادر او بوده، ازدواج مالک و سیما را تبریک می‌گوید! حالا در کنار جاه‌طلبی پرعصیان سمیرا، سیما هم بیشتر از قبل در کنار شخصیت احساساتی‌اش، درگیر گرفتن حقش و دامن زدن به انتقامی شده است که در تلاش است تا با همراهی با مالک به آن برسد.

اما چند ثانیه بیشتر زمان نمی‌برد تا باز هم با سمیرای جاه‌طلب و پرخشمی مواجه شویم که از ابتدا دیده‌ایم. به خصوصی همان لحظه‌ای که سمیرا خطاب به پانته‌آ می‌گوید: «چه بیایی چه نه، من این عروسی را تبدیل به عزا می‌کنم.»؛ مهدویان در همین قسمت نخست، خط و ربط‌ها را به خوبی به تصویر کشیده و شخصیت‌های یاد شده را مقابل هم قرار می‌دهد. در عین حال خرده داستان‌هایی هم خلق می‌کند که مهم‌ترین آن حضور پدر سیما با بازی مهدی سطانی است که تماشاگر فکر می‌کند مرده اما بعد متوجه می‌شود که زنده بوده و در یک آسایشگاه روانی بستری است.

در کنار اضافه شدن این شخصیت به قصه، حضور مهدی سلطانی در «زخم کاری»، اتفاق تازه‌ای محسوب می‌شود که با توجه به سبقه این بازیگر، می‌توان حدس زد با شخصیت کلیدی مواجه خواهیم بود. همانطور که در همین قسمت، رونمایی از این حضور باعث شد تا سیما برای پنهان کردن این حقیقت گرفتار اضطراب شود.

از سوی دیگر این کارگردان براساس علاقه‌مندی‌اش به نمایشنامه‌های شکسپیر، بعد از مکبث، هملت و شاه‌لیر، حالا برای فصل چهارم سراغ اقتباس از «اتللو»‌ رفته است. اقتباسی که برای قضاوت درباره آن هنوز زود است اما به طور حتم انتخاب عنوان مجازات برای این فصل به همراه اقتباس از اتللو، می‌تواند سرنوشت جالب توجهی را برای هر یک از شخصیت‌ها رقم بزند.

در کنار این‌ها، به طور کلی التهاب همیشگی قصه «زخم کاری» اینبار از ابتدای اولین قسمت از آخرین فصل، به شکل محسوسی به چشم می‌‌خورد. جریانی که همچنان با جنگ و نقشه‌ برای سرنگون کردن اعضای هلدینگ ریزآبادی همراه است و پشت هر انتقام و خشمی هم به طور حتم مجازاتی نهفته است. جریانی که با توجه به انتخاب آن برای عنوان این فصل باید دید چطور پیش می‌رود و اینبار قرار است چند قربانی بگیرد؟