فیلم “رها”(حسام فرهمند/سعید خانی): دکوپاژِ جدایی!
سینماروزان/احمد محمداسماعیلی:
-ورود ابتدایی به گریم تازه شهاب یادآور پیمان معادی است اما بعد از چند دقیقه تفاوت ها را می بینیم و شهاب با نمکش، فضا را شیرین هم میکند.
+شهاب و پسر نوجوان خوب نقش پدر و پسر گرفتار اقتصادِ خراب را درآورده اند. غزل شاکری انگار در پر قو خوابیده و با همان حس و حال میخواهد ادای ندارها را بگیرد و کار نمیکند.
-لحن بازیگر ضحا اسماعیلی دختر نوجوان یادآور نوعی سندروم خاص است؟؟ نوعی تکلف زرورقپیچ بر بازیش حاکم است. خواسته تئاتری به نظر برسد؟
+هادی افتخارزاده در نقشی کوتاه از همه مسلط تر.
-دختر نوجوان لنگ خرید لپ تاپ است و دوست مایهدارش که همه جور هوایش را دارد و از لباس مارک تا دو برابر پول دادن برای موهای دخترک را میپردازد، کاملا نسبت به او بیتفاوت است. علت؟…
– مینیمال با دکوپاژ همان #جدایی... پیش میرود بهویژه وقتی وارد سکانس های آگاهی و بازجویی میشود کاملا فضای اصغر فرهادی بر کار سایه انداخته.
+از میانه وارد یک ماجرای جنایی میشود و خفتگیری و دختری که به کما رفته. دوز التهاب که بالا میرود شهاب می افتد در دایره همان مرد فقیر عصبیمزاج #جدایی…!
-سرمایه دار عقدهای که کلا به طبقهی مستضعف شکاک است و فقیر فقرایی که خیلی عزتمند هستند. هیچ انعطافی نیست. کاملا تخت و شبیه فیلمهای ارباب رعیتی نیم قرن قبل که ارباب و اعوان یکطرف، رعیت ها طرف دیگر و دعوا و زدوخورد…
-غزل شاکری نتوانسته شمایل مادری با دو فرزند هفده هجده ساله را دربیاورد. شاید چون خودش این فضا را درک نکرده و فقط سعی کرده پوشش مادران دردکشیده را کپی کند.
-آن همه اصرار دخترک بر انجام پروژه برای چیست؟ وقتی ندارید و بی چیز هستید حالا آن پروژه چه دردی دوا میکند؟
-اگر ندارید خانه به آن بزرگی را چطور اجاره کردید؟ البته غزل در جایی میگوید با سوزن و منجق و ملیله؟؟ بنازم به آن سوزن و...! فقط چرا با همان سوزن و منجق و ملیله پول خرید لپ تاپ را درنیاوردید؟
-پیشروی داستان هر چه جلوتر میرود سادهلوحانه تر میشود و میرسد به سرقت از کانال کولر بعد سکته در کانال و سپس سانتی مانتالیسم شهاب و گریه هایش…تمام میشود؟ نه! ادامه میدهد و پسر خانواده را متهم میکند تا علیه پدر فریاد بزند و بگوید بخاطر لپ تاپ سوخته، خواهرش را به کشتن داده. بعد هم کلی حرافی از عشق ناکام دختر تا آگاهی از عزم دختر برای خودکشی و…
-جوک
–دختر مایه دار برای خرید اینترنتی لپ تاپ اپل باز میکند!
-منطق؟
–یارو دارد از گشنگی به قهقرا میرود بعد حقوق ثابت و مزایای کار در مترو را ول میکند تا خدشه روحش التیام یابد؟ یا پسر جوان تیز و بز که حتی از عشق بازی خواهرش باخبر است، پدر کودن و سمساریباز را میفرستد سراغ خرید لپ تاپ. اصلا دختر که کارش گرافیک است و مسلط، چرا خودش نمیرود لپ تاپ بخرد؟ فرض اول که غلط باشد تا انتها نتایج گمراهکننده خواهد بود.
–مشاور؟
–یکی به ما بگوید نقش مرضیه برومند به عنوان مشاور چه بوده؟
-پرسش؟
–میخواسته متاثر از جریانات لیلایی، پدر را بزند! زدن منطق نمیخواهد؟ پدر ایرانی و آن هم دست به آچار ش این همه ولو؟؟
–شریف؟
–قصدش که نمایش عوارض بیکاری و فقر و مصیبت بوده، شریف است…
–زیبایی؟
اولین و آخرین سکانس؛ معاشرت پدر با موهای دختر. اولی با حضور دختر و آخری بی حضور.