1

فرسودگی تداوم/نقاط قوت و ضعف سریال “پایتخت۷” کدامست؟ 

سینماروزان/هاوار قاسمی: فصل هفتم سریال «پایتخت» پس از شش فصل، به نوعی به کاتالیزوری برای رهایی تلویزیون از  تکرار مکررات این ماهها بدل شد. سیروس مقدم، کارگردان باتجربه، با حفظ تم سنتی کمدی موقعیت و در عین حال گسترش دامنه‌ی درام‌های اجتماعی، به تلاش خود برای ایجاد تعادل میان کمدی و تراژدی ادامه داد و هرچند که سابقه فصل‌های پیشین باعث شده این فصل نیز از نگاه بسیاری از مخاطبان با دقت و حساسیت بیشتری بررسی شود، اما این فصل در مقاطع مختلف دچار چالش‌های جدی در راستای گسترش خلاقانه و تحولی روایی قرار گرفت.

 

نقاط قوت:

یکی از شاخص‌ترین نقاط قوت این فصل، شخصیت‌پردازی‌های ماندگار و در عین حال تکامل‌یافته است. نقی معمولی، به عنوان نماد مرد ایرانی، همچنان به عنوان شخصیت اصلی، بستر روایی مجموعه را شکل می‌دهد. محسن تنابنده با توانایی‌های بازیگری خود، این شخصیت را با ظرافت‌های انسانی و در عین حال شوخی‌های بی‌پرده، بازآفرینی می‌کند. سایر شخصیت‌ها مانند هما، بهرام و دیگر اعضای خانواده، همچنان حس نزدیکی و واقع‌گرایی را در قالب روابط خانوادگی و اجتماعی منتقل می‌کنند که این امر به شکل‌گیری هویت دراماتیک «پایتخت» کمک کرده است.

از منظر کارگردانی، سیروس مقدم در کنار محسن تنابنده موفق به حفظ ریتمی متعادل شده است. میزانسن‌ها با دقت طراحی شده‌اند و حرکت دوربین در خدمت روایت است. این فصل با آنکه به لحاظ بصری نسبت به فصول قبل، همچنان متکی به سادگی است، اما در مواقع حساس از تکنیک‌های دوربین و نورپردازی بهره‌برداری به‌جا داشته است که تاثیر احساسی صحنه‌ها را به درستی برجسته می‌کند.

نقاط ضعف:

فصل هفتم #سریال_پایتخت با وجود تلاش برای حفظ انسجام ساختاری، در برخی بخش‌ها دچار ضعف‌های روایی است. اولین ایراد، فیلمنامه‌ای است که در برخی بخش‌ها دچار لکنت روایی می‌شود. خرده‌پیرنگ‌ها، که پیش‌تر توانسته بودند شخصیت‌ها را در یک شبکه‌ی منسجم قرار دهند، در این فصل اغلب از جهت‌گیری‌های دراماتیک خود منحرف شده و بیشتر به تکرار موقعیت‌های گذشته می‌پردازند تا ایجاد تحولی روایی. این مسئله، علیرغم شوخی‌های تند و پرانرژی، به نوعی ایستایی در درام منجر شده است.

دومین نقطه ضعف، کمدی اغراق‌شده‌ای است که در برخی مواقع از ویژگی‌های اولیه سریال فاصله می‌گیرد. شوخی‌ها و موقعیت‌ها در مواردی بیش از حد سطحی و به دور از واقع‌گرایی می‌شوند و این مسئله در مواقعی باعث از دست رفتن عمق روایی و تنش‌های دراماتیک می‌شود. و صد البته پایتخت هرچه در فصل های گذشته در انتخاب نابازیگر بد عمل نکرد در این فصل با انبوهی نابازیگر ناپخته و ناشیرین جان سکانس ها گرفته میشد.

نتیجه‌گیری:

فصل هفتم سریال «پایتخت» موفق به حفظ هویت و ارتباط خود با مخاطب در سطحی گسترده شده است، اما در عین حال، به نظر می‌رسد که دچار نوعی تکرار در قالب‌های روایی و شکلی شده است. اگرچه این فصل در برهوت فقدان محصول بدردبخور تلویزیونی، همچنان بهتر از بقیه است، اما از نظر درام و عمق روایی، نتواسته تحول و پیشرفت معناداری را نسبت به فصول پیشین نشان دهد. در نهایت، «پایتخت ۷» به عنوان یک اثر تلویزیونی ملی همچنان قابل‌اعتنا است، اما گویی در مرز میان تداوم و فرسودگی قرار گرفته است.