سی سال بعد ⇐یک فریدزادهی دیگر در رأس سازمان سینمایی قرار گرفت!
سینماروزان/حامد مظفری: بالاخره مدتها بعد از حضور عباس صالحی در وزارت ارشاد، رائد فریدزاده به عنوان معاون سینما و رئیس سازمان سینمایی انتخاب شد.
انتخاب رائد فریدزاده، انتخاب اصلی نبوده چون بعد از مطرح شدن گزینه های متعدد و ردّ چندین گزینه به دلایل مختلف -و البته عدم تمایل محمد خزاعی به ادامه همکاری- درنهایت شانس به رائد فریدزاده رو کرد که رئیس سینما شود و البته بشارت بر ایشان باد که این پست، اسباب اشتهار فراوانی را برایش رقم خواهد زد.
رائد فریدزاده آقازاده محمدجواد فریدزاده و نوه یک روحانی -به نام فریدالاسلام- است. محمدجواد فریدزاده پدر رائد در ابتدای انقلاب از جمله نیروهای موسوم به چپ بود که بعد از دوم خرداد به اصلاح طلب مشهور شدند. محمدجواد فریدزاده در دهه شصت و هنگام وزارت ارشاد محمد خاتمی از معاونان او بود و بعد از دوم خرداد و راه افتادن بحث گفتگوی تمدن ها ریاست مرکز گفتگوی تمدن ها را برعهده گرفت و به دنبال آن مدتی سفیر ایران در واتیکان بود.
رائد فریدزاده برادرزاده مهدی فریدزاده از جمله مدیران سینمای بعد از انقلاب است. مهدی فریدزاده که در دوران محمد هاشمی در تلویزیون فعالیت میکرد، در دوران وزارت علی لاریجانی مدتی کوتاه معاون سینمایی شد. بعد از پایان وزارت ارشاد محمد خاتمي و حضور علی لاریجانی در ارشاد، تحت فشارهای وارده از سوی سینماگران منتقد به سیاست های گلخانه ای فخرالدین انوار(معاونت سینمایی)-محمد بهشتی(فارابی)، هر دو نفر حذف شده و مهدی فریدزاده-محمدحسین حقیقی جایگزین شدند.
بعد از آن که مصطفی میرسلیم وزیر ارشاد شد و در فاصله ای کوتاه تا دوم خرداد ۷۶، فشارهای جریان راست علیه سیاست های سینمایی وقت باعث شد، مهدی فریدزاده که دوران مدیریتش فقط به حدود یک سال رسیده بود، استعفا داده و به ایالات متحده برود.
مهدی فریدزاده در معاونت سینمایی خاطره درخشانی به جای نگذاشت. مهدی فریدزاده دبیر جشنواره فیلم فجر سیزدهم بود؛ جشنواره ای که در کمال ناباوری سیمرغ بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی را از بهرام بیضایی و “روز واقعه” دریغ کرد! از “روز واقعه” که استراتژیکتر در کارنامه سینمایی بعد از انقلاب نداریم؟
اما رائد فریدزاده؟ رائد فریدزاده فارغالتحصیل ادبیات آلمانی تا پیش از حضورش در معاونت بین الملل فارابی، سابقه مدیریت سینمایی نداشته.
کارنامه رائد در بینالملل فارابی؟
قبل از رائد، علیرضا شجاع نوری و امیر اسفندیاری در بین الملل فارابی تلاش کردند اعتباری برای سینمای ایران در محافل جشنواره ای اروپا و آمریکا ایجاد کنند که درنهایت به کسب نخل طلا و اسکار هم منجر شد اما رائد فریدزاده زمانی معاون بین الملل فارابی شد که این بخش تقریبا به محاق رفته بود چون آن حاکمیت بینالملل فارابی در دهه های شصت و هفتاد بر هر حضور خارجی سینمای ایران، رنگ باخته بود و به واسطه رشد فضای مجازی، در یک دهه اخیر دیگر حتی فیلم کوتاه سازان نیز خودشان دلال های پخش خارجی را روی هوا میزنند و کاملا بی نیاز شده اند از بوروکراسی بین الملل فارابی.
در جریان جدایی بین الملل از فجر باز همان امیر اسفندیاری و تیمش بودند که فیلم خارجی انتخاب میکردند و حضور یکی مثل الیور استون در ایران هم بیشتر ناشی از اثرات همراهی نادر طالبزاده بود.
در بازگشت بین الملل به فجر(ادغام جشنواره های فجر) و واگذاری مسئولیت بین الملل به رائد کار متفاوتی از رائد ندیدیم کمااینکه در همان سالهای جدایی بینالملل از فجر نیز بیشتر سالنهای آثار ایرانی جشنواره شلوغ بود و در یک کلام مساله مدیریت دولتی بر بخش بینالملل سینمای ایران، کلا موضوعی از دست رفته است و حتی اگر میلیاردها هم خرج کنیم باز به دلایل متعدد نه می توانیم جشنواره واقعا بینالمللی داشته باشیم و نه می توانیم با مدیریت دولتی برای آثار خود در آن سوی آبها مشتری بیابیم.
باری، رائد فریدزاده تاکنون در بخشی فعالیت میکرد که عملا خروجی محسوسی نداشت و حالا هم که رئیس سینما شده، پیش بینی آینده با رزومه قبلی ایشان واقعا حس مثبتی نمیدهد فقط انذار میدهیم به ایشان که اگر میخواهد عاقبت به خیر شود به هیچ گعده و محفلی باج ندهد و به جایش بچسبد به بدنه صنف سینما و مثلا برود و همان ماجرای ارتقای بیمه بازنشستگی اهالی سینما که محمد خزاعی استارت آن را زد به ثمر برساند یا به دنبال آن باشد که توزیع تسهیلات معیشتی مداوم میان اهالی سینما از طریق تعامل با صندوق هنر را اجرایی کند.
رائدجان! امیدوار هستیم مدیریت تان مثل مدیریت عموی محترم، مستعجل نباشد که فقط حدود یک سال بر سینما مدیریت کرد و تا دید فشارها زیاد شد، گذاشت و رفت.
یک درخواست هم پیش روی رائد فریدزاده است و آن اینکه برنامه هایی که به وزیر ارشاد داده را منتشر کند تا معلوم گردد برنامه های ایشان چه ارجحیت بر گزینههای دیگر داشته؟ رائدجان! اهالی سینما را محرم بدان و برنامه هایت را منتشر کن و اگر حضورت، موقت نیست و آمده ای که بمانی به سراغ نخبههای حرفهای برو که به هیچ جناح و محفلی باج نمیدهند و با کمی دقت در همین سینمای پرنیرنگ هم یافت میشوند.