سینماروزان/نوید جعفری: نظریهای بسیار معروف در عالم تئاتر، سینما و حتی ادبیات داستانی وجود دارد که معتقد است هر داستان، علاوه بر همه ملزومات خود، به دو اصل مهم وابسته است: نخست، شروعی میخکوبکننده و تاثیرگذار و دوم، پایانی نفسگیر و ماندگار بهگونهای که مخاطب تا مدتها پس از تجربه اثر، همچنان آن را در ذهن خود مرور کند.
همانطور که در ساختار رمان، هر پاراگراف میتواند مخاطب را به خواندن پاراگراف بعدی تشویق کند، در سینما و سریال نیز هر بخش و هر قسمت میتواند تماشاگر را به ادامه مسیر ترغیب کند، اصطلاحا همان قلاب معروف که اگر در جای درست پرتاب نشود، نمیتواند به جذب مخاطب منجر شود.
هومن سیدی در تجربه قبلی خود با سریال «قورباغه» نشان داده که جهان داستان و روایت بصری را بهخوبی میشناسد. برخلاف بسیاری از نمونههای مشابه که در نهایت بدل به یک تئاتر تصویری میشوند، او در سریالش از همان ساختار سینمایی بهره میبرد و همین به تاثیرگذاری هرچه بیشتر اثر میانجامد. در حقیقت، چه در سریال «قورباغه» و چه حالا پس از تماشای نخستین قسمت سریال «وحشی»، میتوان به روشنی دید که هر قسمت سریال او، خود بدل به فیلمی مجزا میشود که قرار است در کنار سایر قسمتها، یک روایت داستانی کامل را بسازد.
سریال «وحشی» که شب های دوشنبه از فیلم نت پخش می شود از همان ابتدا تکلیفش را با بیننده روشن کرده است؛ داستانی که از دل واقعیت آمده و تنها بهدلیل اقتضای فضای سریال، تغییراتی دراماتیک یافته است. همین جملهی «بر اساس واقعیت» نخستین و جدیترین تلنگر اثر به مخاطب است تا آن را با دقت بیشتر بپذیرد و داستان را مستندتر ببیند.
«وحشی» از دل تاریکی و اعماق زمین آغاز میشود. در مسیر بالا آمدن آدمها و شخصیت اصلی با بازی جواد عزتی، تیتراژ در همراهی با صدای بالابر ظاهر میشود و مخاطب را از عمق به سطح میرساند. در همین قسمت نخست، داستان بهگونهای هوشمندانه هم آدمهایش را معرفی میکند و هم فضای روایت را شکل میدهد. با چند تصویر و دیالوگ، شخصیت اصلی را از ادامه آنچه در پیش است تبرئه میکند و به مخاطب میفهماند با مردی دلسوز، تنها و رنجکشیده روبهروست که تلاش میکند در جنگی نابرابر با جهان اطرافش، انسان باقی بماند. همین نگاه باعث میشود که ما بهعنوان مخاطب، نسبت به سرنوشت او کنجکاو شویم. مرد جوانی که پدر و مادر پیر و بیمار خود را بر دوش میکشد و حتی آن ماشین سیمرغ رنگورورفته نیز تمثیلی از روان تکهپارهاش است که همچنان خود را در این شهر به اینسو و آنسو میبرد.
قسمت نخست «وحشی» دو بخش اصلی دارد: نخست، معرفی شخصیتها و فضای کلی روایت از معدن تا حاشیه شهری که محل سکونت کارگران معدن است و دوم، واقعهای که بر پایه دلسوزی و سوءظن شکل میگیرد و هرچه داود تلاش میکند از آن خارج شود، بیشتر در مردابش فرو میرود.
فیلمنامههای هومن سیدی نشان دادهاند که او درک درستی از فضای هر داستان دارد و قطعاً تحقیق و پژوهشهایش به شکلگیری بهتر روایت کمک کردهاند. برخلاف نمونههای مشابهی که گویی از سر تفنن به گوشههای کمتر دیدهشدهی جامعه سرک میکشند، سیدی برای روایت داستانش نگاه یکسویه یا سانتیمانتال ندارد و به پدیدههای روانشناختی توجه ویژهای دارد. او در «وحشی» داستانش را در طبقه و جهان مورد نظر خود روایت میکند همانطور که در «مغزهای کوچک زنگزده» سراغ حاشیه شهر و حلبیآباد میرود، یا در «خشم و هیاهو» زندگی یک موزیسین را بر اساس داستانی واقعی از پرونده شهلا جاهد بازسازی میکند یا آخرین فیلمش «جنگ جهانی سوم» که یک درام تراژیک است و به مدد داستان و فیلمنامهاش به فیلمی قابل توجه بدل شد.
در واقع، این همهجانبهنگری از او هنرمندی چندبعدی ساخته است. هومن سیدی در بازیگری، هم کمدی، هم درام و هم دیگر ژانرها را در سینما و سریال آزموده و در اغلب آنها موفق ظاهر شده است، اما در نویسندگی و کارگردانی، هوشمندانه تلاش کرده است که مولف باشد.
همانطور که روایت فراواقعی «قورباغه» را با رویکردی سوررئالیستی و مدرن در قالب یک سریال ارائه میدهد، حالا در «وحشی» با تکیه بر یک داستان واقعی، روایتی متفاوت از گوشهای دیگر از جامعهاش را به مخاطب عرضه میکند.
نام مجموعه «وحشی» دقیقا در تضاد با شخصیت قهرمان است؛ قهرمانی که نشان داده در برابر خشونت و درگیری، میکوشد راهی منطقی بیابد و از آنها دوری کند. اما چرخش روزگار قرار است او را به موجودی دیگر بدل کند.
قسمت نخست «وحشی» اگرچه ممکن است حدس و گمانهای متعددی را در ذهن مخاطب زنده کند که برخی از آنها هم به واقعیت بپیوندند، اما این فضاسازی دردناک از بخشی از جامعه که با فقر، آسیبهای اجتماعی و بزهکاری دستبهگریبان است، سریال سیدی را به اثری قابل احترام برای بیننده بدل میکند.
پلتفرم فیلمنت در این سالها نشان داده که استانداردهای ساخت و احترام به شعور مخاطب برایش در اولویت قرار دارد و به همین دلیل است که در اغلب نظرسنجیها، بهترین امتیازها را از آنِ خود کرده است هرچند برخی از مجموعههایش در مقایسه با تولیدات قبلی کمتر دیده شدهاند، اما دلیلش همان سطح انتظاری است که خود فیلمنت در مخاطبش ایجاد کرده است. با این حال، همان مجموعهها نیز بهصورت جداگانه دارای استانداردهاییاند که بسیاری از تولیدات شبکه خانگی و تلویزیونی از آن بیبهرهاند. در حقیقت، کارنامه سریالی فیلمنت این اطمینان را به مخاطب میدهد که قرار نیست هر اثری را تولید و پخش کند.
سریال تازه هومن سیدی از همین ابتدا نشان داده که یکی از مهمترین آثار سال ۱۴۰۴ خواهد بود؛ چراکه بنیادش بر داستانی هوشمندانه و اصولی استوار شده و اگر دیگر قسمتها همچون قسمت نخست، با ساختاری سینمایی پیش بروند، بیتردید «وحشی» با استقبال مخاطبان روبهرو خواهد شد.