در تحلیل یک روزنامهنگار بر برنامه «۲۰۱۸» فردوسیپور مطرح شد⇐چرا ادبیات فردوسیپور شبیه سیاستمدارانی است که از قدرتها میترسند؟/چرا استودیوی این برنامه به محل برگزاری قرعهکشی بختآزمایی شبیه شده؟؟/چرا شوخیهای نازل و متلکپرانیهای پیشپاافتاده بر برنامه مستولی شده؟/چرا فردوسیپور برخلاف کتابی که ترجمه کرده، علیه دشمن نیست؟/چرا معرفی کشورهای حاضر در جامجهانی شکل رپورتاژ گرفته؟
سینماروزان: برنامه «2018» به مرکزیت عادل فردوسی پور فارغ از تکیه بیش از حد به اسپانسرهای «ستاره چیز مربع» که بدجوری مورد نقد واقع شده به لحاظ کیفیت محتوایی هم محل ایراد است و عادل نتوانسته برنامه ای در حد و اندازه های روزهای اوج خودش روانه آنتن کند.
آرش فهیم از روزنامه نگاران باسابقه سینما در تحلیلی بلند بر «2018» که در «کیهان» ارائه شده کوشیده به نوبه خود برخی از مهمترین ایرادات این برنامه را مرور کند.
متن تحلیلی آرش فهیم را بخوانید:
چرا «عادل» علیه دشمن نیست؟
در طول تاریخ کم نبودهاند افرادی که یک نظر یا تز را صادر کردهاند اما خودشان در مرحله عمل، نظر خود را نفی و باطل کردهاند. عادل فردوسی پور یکی از این افراد است. او کتابی با عنوان «فوتبال علیه دشمن» را ترجمه کرده که پندار «فوتبال برای فوتبال» را مردود میداند و نشان میدهد که این ورزش جذاب و مهیج، فراتر از یک سرگرمی، به عنوان اهرمی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فعالیت میکند. اما فردوسی پور در برنامه «2018»(بیست، هجده) که به نمایش و تحلیل مسابقات جام جهانی فوتبال در روسیه اختصاص دارد برخلاف محتوای کتابش کار میکند.
نکته مهم این است که پخش مجموعه رقابتهای ورزشی مثل المپیک و جام جهانی از تلویزیون، یک بازتاب رسانهای است. مردم هنگام تماشای یک مسابقه فوتبال از تلویزیون، بیش از یک رقابت ورزشی، درحال دیدن یک محصول رسانهای هستند که شبکهای از مفاهیم و پیامها را در خود دارد. رسانهها در این روزها که گرمای جام جهانی به اوج خودش رسیده از این پدیده برای اهداف تجاری و سیاسی خود بهره میبرند. امروز دیگر سخن گفتن از ابعاد ایدئولوژیک این گردهمایی تکراری است. غربیها بیش از سایرین به این مسئله پرداختهاند. مثلا روزنامه گاردین انگلیس چند سال قبل از جام جهانی به عنوان «جام نمایش سرمایهداری» یاد کرد. فرهنگ و سبک زندگی ضامن سرمایهداری تنها از طریق تبلیغات تجاری و سلبریتیها و سریالها و فیلمهای هالیوودی نیست که جهان را در مینوردد، بلکه فوتبال حرفهای نیز نقش موثری در این میان ایفا میکند. حداقل اینکه به واسطه حجم بالای تبلیغاتی که پیرامون مسابقات به وجود میآید، میتوان نسبت نزدیک مسابقات فوتبال با نظام سرمایهداری جهانی را لمس کرد. رسانهها عامل اصلی تبدیل فوتبال و حواشی آن به یک جریان فرهنگی هستند. رسانهها، ازجمله برنامههای تلویزیونی، فیلترهایی هستند که جنبههای فرهنگی و زیستی مسابقات فوتبال را برجسته میسازند. وقتی از نزدیک و در یک ورزشگاه به تماشای یک رقابت مینشینیم، بسیاری از جزئیات را نمیتوانیم ببینیم، اما پخش تلویزیونی فوتبال باعث میشود که حتی نوع آرایش بازیکنان تیمها هم تبلیغ شود. به همین دلیل هم سناریوهای رسانهای میتوانند جریان سازی فرهنگی فوتبال را تغییر دهند. یک برنامه ورزشی، در صورت برخورداری از اتاق فکر قوی و صاحب استراتژی و مجریان و گزارشگران صاحب نظر و مولف، میتواند علاوهبر بالابردن لذت تماشای فوتبال نزد مردم، موجب افزایش خودآگاهی و فرهنگ جامعه نیز شود. مسئلهای که متأسفانه برنامه «2018» حداقل از نظر رویکرد فرهنگی و اجتماعی، از آن محروم است.
برنامه «2018» طی بیش از یک ماه، از اواسط هر روز تا بامداد فردا، مهمان خانههای مردم بود. جذابیت ذاتی فوتبال از یک طرف و حضور تیم ملی کشورمان در این گردهمایی مهم و بزرگ جهانی باعث بیشتر شدن توجه مردم به این برنامه است. مخاطب اصلی این برنامه نیز کودکان، نوجوانان و جوانان هستند که ظرفیت کم نظیری را فراهم کرده. اما رسانه ملی این فرصت را از دست داده است. فردوسی پور هر شب به تعداد میلیونی پیامهای ارسال شده به این برنامه افتخار میکند. اما باید از او سؤال کرد که خودش چه میزان به سطح هوشیاری و فکر این جمعیت گسترده از مردم که بیشتر آنها هم نونهالان و جوانان هستند اضافه کرده است؟
وقتی عادل زرد میشود
مهمترین ویژگی برنامه «2018» از نظر فرهنگی و رسانهای، ناهمگونی و فقدان هویت است؛ این برنامه، یک محصول فرهنگی بیجهت است که از نظر محتوایی، شلخته به نظر میرسد. انصافا باید گفت که برخی لحظات برنامه، قابل توجه است. بخش آنالیز که به تحلیل تاکتیک تیمها یا فضای کلی مسابقات میپردازد، نکات آموزشی خوبی را در بر دارد. همچنین کارشناسان قدیمی برنامه، گاهی مواقع تفسیرهای تأمل برانگیزی را ارائه میدهند. اما همه جنبههای مثبت برنامه در چارچوب «فوتبال برای فوتبال» قرار میگیرد. این درحالی است که رسالت اصلی برنامهای چون «2018» که قرارگاه اصلی فوتبال در سیمای جمهوری اسلامی طی روزهای جام جهانی محسوب میشود این است که در کنار تحلیلهای فنی ، فوتبال را در خدمت آرمانهای ملی و ارتقای سطح فرهنگ عمومی مردم قرار دهد. یا حداقل به قول فردوسی پور، «فوتبال علیه دشمن» باشد. برنامه «2018» در این زمینه نه تنها دستاورد چندانی نداشته که بسیاری مواقع، برخلاف رسالت فرهنگی و رسانهای خود عمل میکند. طرح شوخیهای بعضا نازل و متلک پرانیهای پیش پا افتاده ازجمله مواردی است که این برنامه را به سمت یک مجموعه زرد و بیمحتوا سوق میدهد. مصاحبههای فردوسی پور با ستارههای تیم ملی، فاجعه هستند. بیشتر پرسشهای فردوسی پور از بازیکنان تیم ملی را مواردی چون «فکر میکردی تیم ملی چنین نتایجی کسب کند؟»، «با چه کسی در تیم ملی صمیمیتر هستی؟» و… در بر میگیرد. یعنی جنس سؤالات فردوسی پور در این مصاحبهها در سطح ژورنالیستهای آماتور و تازه کار و گفت وگوهای نشریات زرد است.
وقتی عادل تاریخ را تحریف میکند
اوج ابتذال در برنامه «2018» بخشهای معرفی کشورهای حاضر در جام جهانی است. این بخشها به قدری ضعیف و تحریف آمیز هستند که گویی سفارتخانه کشورها در تهران به فردوسی پور سفارش دادهاند که برای آنها تبلیغ کند! نویسنده متن معرفی کشورها در این برنامه، یا بسیار ناآگاه و بیاطلاع است یا عامدانه به تحریف و سانسور تاریخ کشورها میپردازد. مگر میشود از تاریخ انگلستان گفت و از استعمار نگفت؟ چطور میتوان مدعی مرور تاریخچه فرانسه شد و هیچاشارهای به جنایتهای این کشور در الجزایر نکرد؟ مگر میشود از کره جنوبی گفت و به این واقعیت مهم در تاریخ معاصر این کشوراشاره نکرد که به خاطر سلطه آمریکا، آمار فساد و فحشا در این کشور به مرز بحران رسید و… به این ترتیب این بخش هم که میتوانست ارزش افزودهای تاریخی و جامعه شناختی برای مخاطب داشته باشد، هدر رفت. اتفاقا همزمان با «2018» مجموعه مستندی با عنوان «به وقت جام» در حال پخش از شبکه سوم سیماست. این مجموعه برخلاف برنامه فردوسی پور، واقعیتهای مهم تاریخی معاصر کشورهای حاضر در جام جهانی را بدون هیچ سانسوری نمایش میدهد.
وقتی عادل ایدئولوژیک میشود
گزارش مسابقه تیمهای ملی ایران و مراکش در دومین روز جام جهانی 2018 مصداق یک گزارش ایدئولوژیک بود. وقتی در همان دقایق ابتدایی، عادل فردوسی پور آرزو کرد که ای کاش بازی در همین لحظه تمام شود تا بازنده نشویم، به برخی از رویکردهای سیاسی شباهت یافت. ادبیات، لحن و گفتار وی در این لحظات، دقیقا برآمده از نوعی ذهنیت است که از مبارزه وحشت دارند و از ترس باخت به مساوی راضی هستند. بیان عادل در این گزارش، با ذات فوتبال که مبتنی بر مبارزه و حماسه است، نسبتی نداشت. حتی گزارشگر یکی از شبکههای خارجی در پایان بازی ایران و مراکش به ماجرای تحریمها علیه فوتبال ایراناشاره کرد و اینکه تیم کشورمان توانست با وجود این مسائل، بازی را برنده شود. اما گزارشگر صداوسیما چرا خاموش بود؟ عجیب است که فردوسی پور با 20 سال فعالیت رسانهای در زمینه فوتبال و این همه تجربه داخلی و بینالمللی، از این غافل شد که فوتبال، مثل یک درام، فراز و نشیبهای زیادی دارد و هیچ تیمی از قبل، بازنده و برنده نیست. چه بسا تیمهایی که ابتدا حمله میکنند و انتها میبازند و چه بسیار تیمهای ضعیفی که ابرقدرتها را شکست دادند. اما دیدگاه فردوسی پور در این بازی، شبیه سیاستمدارانی بود که از قدرتها میترسند. اما تیم ملی ایران در این دوره از رقابتهای جام جهانی برخلاف ایدئولوژی شکست عمل کرد. این تیم اهمیت قدرت دفاعی و مقاومت را ثابت کرد و نشان داد که حتی در اوج تحریم و تحدید هم میتوان با تکیه بر استقامت نیروها و عزت نفس و غرور ملی، قویترینها را هم مقهور کرد.
وقتی عادل به کمک دلالها میآید؟؟؟
یکی از جنبههای منفی برنامه «2018» که قبلا طی خبری در روزنامه کیهان به آن پرداخته بودیم، شبیه شدن استودیوی این برنامه به محل برگزاری قرعهکشی بلیت بخت آزمایی است. گزارشگر خوبی مثل محمدرضا احمدی، مجبور است که در این برنامه دائم به تبلیغ اسپانسر بپردازد و به طور مکرر و بیش از حد متعارف، توجه مردم را به جوایز گزاف جلب کند. دعوت از فوتبالیستهای بازنشسته و از رده خارج خارجی به این برنامه نیز، بیش از خدمت به فوتبال نوعی کارچاق کنی برای دلالهایی است که از این طریق، چند صد میلیون تومان به جیب میزنند و پول ملی را بیهوده از کشور خارج میکنند. وقتی حضور پویول در برنامه لغو شد ، فردوسی پور به جای توضیح صادقانه درباره این مسئله، باز هم شبیه افراد آماتور و سطح پایین قهر کرد و بعد هم سعی نمود همان دروغ بزرگ مربوط به موی پویول را مطرح کند؟؟