1

خاطرات یک بازیگر از غوطه‌وری در حمام خون “مختار”!+فیلم

سینماروزان: جعفر دهقان بازیگر سریال “مختارنامه” از چگونگی ایفای نقش در سکانس غوطه‌وری در حمام خون، حرف زد و از فلج شدن حین ایفای نقش در یک کار تاریخی، سخن گفت.

به گزارش سینماروزان جعفر دهقان درباره نحوه تحلیل یا تفکیک نقش‌هایی که بازی کرده است در برنامه تلویزیونی “سریالیست” توضیح داد: وقتی نقشی به من پیشنهاد می‌شود اول دقت می‌کنم ببینم او را می‌شناسم. بعد می‌روم دنبالش که بدانم این آدم چه کسی بوده، در تاریخ چه کاره بوده، تاثیر او در جامعه و روی مردم چقدر بوده است و… این‌ها را می‌سنجم. اگر اطلاعات نداشته باشم سعی می‌کنم پیرامون آن شخصیت یکسری مطالعه کنم و کتاب‌های مرتبط بخوانم. اگر دسترسی نداشته باشم با نویسنده کار و کارگردان که از همه مشرف‌تر و مسلط‌تر به کار هستند صحبت می‌کنم. در سریال «مختارنامه» پیدا کردن شخصیت مصعب‌بن زبیر خیلی سخت بود. منابع کمی وجود داشت. دیدم بهترین راه برای رسیدن به این شخصیت این است که از آقای میرباقری کمک بگیرم و از او تشکر می‌کنم.

دهقان تاکید کرد: واقعا باید او را «استاد میرباقری» نامید. اگر کمک‌های آقای میرباقری نبود امکان نداشت بتوانم به این راحتی با این شخصیت ارتباط برقرار کنم. سر سکانسی که قرار بود کار کنیم اول آقای میرباقری می‌آمد و می‌گفت ببین این اتفاقات مثلا قبل از این افتاده و این‌ها در آینده رخ خواهد داد. یعنی من را در شرایطی قرار می‌داد که درک آن لحظه‌ها کاملا برایم ملموس بود. راحت بودم و کار می‌کردم و این به دلیل کمک‌های آقای میرباقری بود. کتاب زیاد بود، اما زمان برای مطالعه نداشتم. تصور کنید امروز با من صحبت کردند پنج روز بعد سرصحنه رفتم.

این بازیگر ادامه داد: من برای نقش مصعب انتخاب شدم. نمی‌دانم چرا مرا انتخاب کردند. سر سریال «حضرت یوسف» بودم که از دفتر زنده‌یاد محمود فلاح که تهیه کننده این کار بودند با من تماس گرفتند و برای سریال «مختارنامه» دعوت شدم. خیلی دوست داشتم با آقای میرباقری کار کنم. همیشه می‌گفتم یعنی می‌شود با او کار کنم؟ او جزو فیلمسازهایی است که خیلی از بازیگران آرزوی کار با او را دارند. چون وقتی با او کار می‌کنی می‌آموزی و یاد می‌گیری. علاوه بر کار آموزش هم می‌بینی. همیشه گفته‌ام کارهای او کلاس بسیار خوبی است. وقتی این نقش را به من پیشنهاد داد گفتم آقای میرباقری من اصلا این آدم را نمی‌شناسم. گفت می‌شناسی نگران نباش. بسیار به من اعتماد به نفس داد. در همان جلسه اول نزدیک به دو ساعت تمام با من درباره نقش صحبت کرد. گفتم نگرانم. گفت نگران نباش اگر دوست داشته باشی می‌توانی بازی کنی مگر اینکه خودت دوست نداشته باشی. من هم دوست داشتم با آقای میرباقری کار کنم. هر چه کار جلوتر رفت علاقمندی من به این نقش بیشتر شد.

دهقان در ادامه درباره سکانس در خون غرق شدن مصعب در سریال «مختارنامه» توضیح داد: سکانس بسیار مشکلی بود. تصور کنید در فصل سرما، حمام خون بود و باید داخل آن می‌رفتی و بعد از خون بیرون می‌آمدی. درست است این سکانس خیلی مشکل بود، اما با توجه به اینکه از قبل برایش فکر شده بود فکر نمی‌کنم بیشتر از دو ساعت برایش وقت گذاشته باشم. از زمانی که گریم شده و لباس پوشیده سر صحنه رفتم و این سکانس را گرفتیم و تمام شد شاید حدود دو ساعت شد. چون برای همه چیز فکر شده بود. جلوه‌های ویژه تصویری و کامپیوتری نداشتیم. همه در صحنه ساخته شده بود. سکانسی هم که از اسب‌ها از زیر خاک بیرون می‌آیند و تیرهایی که می‌رود و دوربین حرکت می‌کند، همه را ساخته بودند و برای همه چیز فکر شده بود.

این بازیگر در ادامه اظهار کرد: همه بازیگران مختار از دوستانم هستند و با همه کارگردان‌ها راحت هستم. از جلسه اول طوری رفتار می‌کنم که خودم را در کار بیگانه حس نکنم. سعی می‌کنم با همه راحت باشم. نمی‌توانم بین داوود میرباقری با فرج الله سلحشور یا شهریار بحرانی … فرقی بگذارم. با آقای سلحشور خیلی راحت بودم. با آقای میرباقری هم همینطور و ممنون او هستم. واقعا کسی سر صحنه میرباقری صدای اضافی نمی‌شنود. خصلت خودم این است که سر کارها شوخ هستم و بگو و بخند دارم. با این حال یک بار نشد به من بگوید جعفر ساکت باش.

این بازیگر همچنین درباره راهکار ماندگار شدن کارهای دینی و مذهبی اظهار کرد: نباید اتفاقات تاریخی را به هیچ عنوان تحریف کنیم. باید به سوی واقعیت‌ها برویم. از تخیل استفاده کنیم، اما واقعه تاریخی را نباید واژگون جلوه بدهیم. شاخصه‌ها مشخص است. از تخیل برای شناساندن شخصیت‌های تاریخی به مخاطب استفاده کنیم، اما در همان حد و اندازه‌ای که باید و لازم است.

دهقان در پایان درباره سختی‌های کارهای تاریخی و دینی گفت: برخی وقتی کارهای تاریخی را نگاه می‌کنند فکر می‌کنند یک دکور زده اند، رفته ایم و بازی کرده ایم و در این حد است اما اینطور نیست. هر کدام از لباس‌ها و گریم‌های شخصیت‌ها را ببینید که باید در طول روز و در گرمای ۴۸ درجه شهرک سینمایی کار کرد. واقعا مشکل است. کارهای تاریخی مشکلات بسیاری نسبت به کارهای دیگر دارد. حادثه‌هایی وجود دارد و نمی‌شود پیش بینی کرد. من سر یکی از کارها از اسب زمین خوردم و اسب با لگد زد و مهره‌های گردنم به نخاعم فرو رفت و سمت راستم فلج شد. ۶ ماه گوشه خانه افتاده بودم. حالم خیلی بد شد و در نهایت جراحی کردم. به خیر گذشت. وقتی پروفسور صابری من را عمل کرد، گفت چطور با این وضعیت راه می‌رفتی!؟ نخاعت پاره شده بود!

وی تصریح کرد: اگر کسی می‌تواند این کارها را تحمل کند و ۵ سال سر «مختارنامه» و ۲ سال سر «یوسف پیامبر» بماند، فقط عشق است. اگر عشق نباشد نمی‌شود تحمل کرد.

برای تماشای فیلم سکانس حمام خون اینجا را ببینید.