تناقضات سینمای کودک از منظر یک رسانه اصلاح طلب⇐چرا تهیه کننده ای که از دولتی بودن سینمای کودک انتقاد دارد برای تبلیغات فیلمش هم دست در جیب دولت میکند؟؟/چرا فارابی همچنان اصرار دارد از فیلمسازانی حمایت کند که منتقد دولتی بودن سینمای کودکند؟؟
سینماروزان: سینمای کودک هرچند سهمی اندک از فروش سالانه سینماها دارد ولی هم جشنواره ای چندمیلیاردی با حمایت فارابی برایش برگزار میشود و هم فارابی اصرار بسیاری دارد همه ساله بخشی از بودجه اش را صرف حمایت از این سینما کند.
مرتضی رنجبران با نوشتاری برای رسانه اصلاح طلب “شرق” به انتقاد از برخی تناقضات موجود در سینمای کودک این سالها پرداخته است.
متن نوشتار مرتضی رنجبران را بخوانید:
اتفاقات متعددی این روزها مردم را حیرتزده کرده است و در حوزههای مختلف خبرهای متعددی به گوش و چشم میرسد که احوالات همه را بههم میریزد. فارغ از اتفاقات بخشهای مختلف که شاید اشاره به آن یقه یا آستین نگارنده را در زیر در یکی از بخشها گیر اندازد و باعث رنجش مسئولی یا مدیری شود و خدای ناکرده نفس قلم و رسانه را به شماره اندازد، سینما هم روزهای پرحادثهای را میگذراند؛ حوادثی که البته برای خیلی از آنان که در این ورطه قدم میزنند، عادی شده و در نهایت واکنش همه به یک اتفاق در حد یک آه، آن هم نیمهسوز است.باب نگارش این مطلب اما سینمای کودک و فیلمسازان همیشه همراه و البته منتقد این رویداد است.
هر سال که جشنواره فیلم کودک برگزار میشود، عدهای هستند که در اغلب ادوار فیلم دارند. فیلمهایشان هم خیلی بد است، آنقدر بد که خیلی از بچهها هنگام تماشای این آثار به بهانه امر اجباری بیرون میزنند یا به بازیهای کودکانه بین خودشان میپردازند. از خود این فیلمسازان که بپرسید همه یکصدا میگویند که فیلم برای کودکان باید با خلاقیت و رؤیاپردازی همراه باشد اما همینها، همین آقایان فیلمشان چیزی نیست جز یک دعوای خانوادگی و کودکی که نظارهگر این دعواست و از نظر آقای فیلمساز او یک شاهکار در سینمای کودک خلق کرده است.
نکته جالبتر آنکه همین آقا یا آقایان فیلمساز برای ساخت این آثار بیتأثیر و غیرقابلدیدن از سوی قشر دانشآموز، دست در جیب دولت گرامی میکنند. پیش از ماجرای شفافیت رئیس سازمان سینمایی، این دستدرجیبها یواشکی بود اما خب حالا با انتشار این فهرستها کمی عیانتر شده است.
برای نمونه، اخیرا مطلبی از یک فیلمساز سینمای کودک خواندم که از دولتیبودن سینمای کودک انتقاد کرده بود و دقیقا نمیدانیم چرا این قشر از فیلمسازان که حمایت دولتی از سینمای کودک را بلا میدانند، نمیگذارند خانهشان بیبلا بماند.حجم این بلایای دولتی البته ناچیز هم نبوده و در روزگار دلار سه، چهار هزار تومانی (روزگار بهمعنای چند دهه نیست منظور نگارنده همین ابتدای دهه 1390 شمسی است) همین عزیزان بیش از یک میلیارد تومان از این بلا برای ساخت فیلم به خانه برده و در همین سه سال اخیر بیش از 800 میلیون متحمل بلایای دولتی در ساخت سینمای کودک شدهاند. نکته قابل تأمل این فهرستهای منتشرشده اصطلاحا لقمه شرم و حیای دولتی است؛ تا جایی که همین عزیزان فیلمساز دوستدار کودک و البته دغدغهمند برای تبلیغات فیلمشان در زمان اکران هم پول گرفتهاند! حتی شده یک میلیون تومان اما خب حق یا همان بلا گرفتنی است.
از همه این فیلمسازان بلاگرفته که بگذریم، به این نکته باید توجه کنیم که انتشار فهرستی که با عنوان شفافسازی هر سال تکرار میشود، دردی از سینمای ایران و سینمای کودک دوا نمیکند. وقتی فیلمسازی سالهاست دستبهجیب دولت است و منتقد حمایت دولتی از فیلمسازان کودک، چرا دولت و نهادهای دولتی از جمله بنیاد سینمایی فارابی، درخواست فیلمسازان را لبیک نگوید و هر سال یا حق رایت فیلم آرشیوی کودکشان را میخرند یا وام میدهند یا مشارکت میکنند؟ تکلیف این فیلمسازان که نیمی از عمر خود را در حیاط و دفتر مدیران فارابی و دیگر نهادهای ذیربط سینمایی گذراندهاند، چیست؟ وقتی کسی از حمایت دولتی ناراضی است، خب این دست بلا را از زیر سر او و خانه و خانوادهاش بردارید و به جوانانی بسپارید که زخمخورده داعیهداران سینمای کودک هستند؛ همان داعیهدارانی که دست در جیب دولت رو به مردم از بلایای حمایت از کودک و نوجوان میگویند و سرآخر پشت در اتاق یک مدیر در انتظار امضای نامه مالی و صدور چک آخرین شاهکار آرشیوی خود هستند.