برادر توحیدی! نعل وارونه زدن بس است! مردم برخلاف شما دچار فراموشي نشدهاند
سینماژورنال: ارائه آماری مبنی بر اینکه خیانت دومین عامل طلاق زوجین در تهران است سبب ساز آن شده است که فرهاد توحیدی فیلمنامه نویس ایرانی و صاحب آثاری مانند “دنیا”، “شهر موشها2″، “مجردها” و “امکان مینا” با نگارش یادداشتی برای “شرق” به انتقاد از برخی از مسئولان بپردازد که در سالهای گذشته از فیلمسازانی که درباره خیانت فیلم می ساختند ایراد گرفتند.
به گزارش سینماژورنال توحیدی البته سعی کرده به مانند تمامی اظهارنظراتش این یادداشت را هم با نوعی تعلق خاطر نسبت به جریان سیاسی متبوعش بنگارد و برای همین است که در بخشی از یادداشت قلب واقعیت دیده می شود.
ابتدا یادداشت را بخوانید:
در خبرها آمده است که «خیانت» بهعنوان دومین دلیل طلاق زوجین در تهران به ثبت رسیده. بااینحساب بعید نیست که خیلیها چون من، خاطره سالهای پیش را به یاد بیاورند که مسئولان به برخی از آثار تولیدشده در سینما بهخاطر پرداختن به این آسیب اجتماعی خاص ایراد گرفته و سینما را در خیانت زوجها، شریک جرم دانستند. واقعیت این است که سینما چیزهایی را در جامعه میبیند و بر اساس همانها، دست به ساختن میزند.
هشدارهای جامعهشناسانه درباره پدیده شوم خیانت، خیلی پیش از اینها داده شده بود و به همین خاطر نمیتوان گفت سینما در پرداختن به این موضوع جلوتر بوده اما بههرحال، شاخکهای هنر هفتم، گویی آنقدر حساس بوده است که بازتابهای رواج این آسیب اجتماعی را در جامعه ببیند.
سینما در این سالها، مرغ عزا و عروسی بوده و هربار به دلیلی سرش بریده شده است! نگاه کنید که امروز چه بر سر موسیقی ما میآید؛ پنجسال پیش، دقیقا، اتفاقاتی از همین دست، دامن سینما را گرفته بود و سینماگران متهم بودند که با ساخت فیلم، در مسیر ترویج آسیبهای اجتماعی قدم برمیدارند.
شاید در میان این کشمکشها، کسی توجه نکرد که تغییر سبک زندگی، مشکلات اقتصادی، بالارفتن سن ازدواج و استقلال مالی خانمها، پیشزمینه پایدارنبودن نظام خانواده و ازدواج را فراهم کرده و سینماگران هم زمانی که دست به ساختن آثاری با چنین درونمایهای زدند، به کجروی متهم شدند و حالا که این بحران به تأیید مسئولان فعلی رسیده، مسئولان پیشین نیستند که از هنرمندان دلجویی کنند.
در چنین چرخهای، این سؤال پیش میآید که چرا تکلیف هنر مشخص نمیشود؛ آیا قرار است هنری «حکیمفرموده» در جامعه داشته باشیم؟ آیا قرار است به فردیت هنرمندان و شاخکهای آنها احترام بگذاریم؟ آیا قرار است هنر به چیزی ملتزم باشد و اگر اینطور است، آن وجه التزام چیست؟
وضعیت عبرتانگیز تلویزیون، یادآور این نکته است که ادامه سیاستهای غلط در هر حوزه هنری که باشد میتواند به ازمیانرفتن مخاطب آن رشته از هنر بینجامد. در سینما این وضعیت بغرنجتر است. سینما میتواند در چارچوب قوانین آزادانه به طرح مسائل اجتماعی و آسیبهای جامعه بپردازد و نقشی فراتر از دیگر هنرها برای ساختار جامعه بازی کند، اما اگر چنین خاصیتی را از سینما بگیرند، دیگر چه چیزی برای پردههای نقرهای باقی خواهد ماند؟
چرا راستی را به انتها نمیرسانید؟
به گزارش سینماژورنال آنچه فرهاد توحیدی نوشته دو نیمه دارد؛ یک نیمهاش که از فیلمسازی سالهای گذشته فیلمسازان با مضمون خیانت میگوید و همچنین اینکه برخی مسئولان در سالهای قبل به خاطر این پرداخت به سینماگران ایراد گرفته بودند کاملا درست است.
اما نادرستی بیانات ایشان کجاست؟ آنجا که در یک قلب واقعیت آشکار میگویند مسئولانی که از چنین آثاری ایراد گرفتند امروز نیستند که از سینماگران دلجویی کنند.
به نظر می رسد این فیلمنامه نویس یا حوادث آن دوران را درست مرور نکرده یا حوادث را مرور کرده و یا به دلیلی که در ابتدای مطلب آوردیم یعنی حرکت بر مدار خواسته های یک جریان سیاسی خاص از بازگو کردن واقعیات واهمه دارد.
این دیگر یک واقعیت کاملا آشکار است که تمامی فیلمهایی که در دوران مدیریت سینمایی سابق با مضمون آسیب شناسی مستقیم یا غیرمستقیم خیانتهای زناشویی ساخته شدند و از جمله “پل چوبی”، “برف روی کاجها”، “من همسرش هستم” و “زندگی خصوصی” از اداره نظارت آن زمان پروانه نمایش گرفتند.
توقیف در حوزه هنری رخ داد
توقیف آثار کجا رخ داد؟ در حوزه هنری.
حوزه هنری آن زمان که برخی از روسای خانه سینمای منحل شده با حمایت این نهاد فیلمسازی میکردند چون مالکیت بخش عمده ای از سینماهای ایران بخصوص در شهرستانها را برعهده داشت در بدعتی تاریخی این گونه آثار را در سینماهایش پخش نکرد و عجبا که این ماجرا نه تنها به کاهش مخاطب این قبیل آثار منجر نشد که بالعکس حتی معمولی ترین آثار این گروه توقیفی هم فروشی متوسط داشتند.
از آن زمان تاکنون مدیر حوزه هنری که تغییر نیافته! پس اینکه توحیدی گفته مدیران مسبب توقیف دیگر نیستند که پاسخگو باشند صددرصد غلط است.
جناب توحیدی هر چیز را که یادشان رفته باشد نباید این را یادشان رفته باشد که همان رییس سابق سازمان سینمایی یعنی جواد شمقدری برای دفاع از روند غلط توقیف فیلمهای مجوزدار حتی تا پای درگیری با انصار حزب ا.. پیش رفت.
مناظره تاریخی تهیه کننده متبوعتان با رییس سینما را که یادتان نرفته
باز هم ایشان نباید آن مناظره تاریخی که میان آن رییس و تهیه کننده آخرین فیلمنامه شان “امکان مینا” در برنامه “هفت” رخ داد را از یاد برده باشند. در آن میزگرد رییس سینما از این می گفت که ماجرای خیانت چون در جامعه رخ داده باید در سینما بازتاب داشته باشد اما تهیه کننده متبوع توحیدی باز هم نه از سر دلسوزی به خاطر جامعه که از سر همان درگیری های سیاسی که با طیف مقابل داشت تا توانست بر نادرستی پرداختن به مقوله خیانت در سینما تأکید کرد.
پس توحیدی یا نباید درباره موارد این چنینی بی محابا و با قلب واقعیت حرف بزند یا اگر هم می خواهد ژست روشنفکری سالهای اخیرشان که به وادی خیرخواهی برای محیط زیست هم کشیده شده(!) از بین نرود قبل از هر کس باید از دوستان همه این سالهایش گلایه کند که در اقدامی عجیب به جای اینکه در جریان توقیف غیرمنطقی فیلمهای مجوزدار کنار سینماگران باشند ترجیح دادند یا سکوت اختیار کنند یا به نفع توقیف واکنش نشان دهند.
چرا آن زمان در برابر توقیف فیلمها واکنش نشان ندادید؟
جناب توحیدی آن زمان در قبال روند نادرست توقیف فیلمها توسط حوزه هنری نه تنها واکنشی نشان ندادند که بعضا همراه با دوستان ديگرشان در شوراي مركزي خانه سينمای منحل شده كه پاي ثابت فيلمسازي در حوزه هنري بوده و هستند سکوتی اختیار کردند که انگار سرشار از رضایت بود…
راستي آقاي توحيدي گمان ميكنند مردم و همكاران شان تا اين حد دچار فراموشي اند كه به فاصله تنها سه سال قلب واقعيت ایشان را باور کنند؟