1

ابوالفضل پورعرب گفت، چرا همه دوست‌دخترهای مرا پراندی؟!/چرا پوری بنایی نجیب را به جشنواره‌های خود راه ندادیم؟/تنها فیلمسازی که سر قبر سعید کنگرانی، حاضر بود، من بودم!/آیا وزیر ارشاد از حال و روز همایون باخبر است؟/اوج رشادت و نترسی را در قالیباف دیدم!/بگذارند تتلو کار کند!/فقط یک جمله پزشکیان، او را رئیس جمهور کرد!/درود بر روح الله سهرابی که هشتاد ممیزی “پول و پارتی” را رساند به هشت ممیزی!

سینماروزان: سعید سهیلی در هفتمین قسمت برنامه «سی‌و‌پنج میلیمتری» مهمان فریدون جیرانی بود.

فریدون جیرانی در ابتدای این برنامه اظهار کرد: یکی از اشتباهات ما در برنامه «هفت» این بود که وقتی ابوالفضل پورعرب به برنامه آمد ما درباره «مردی شبیه باران» حرف نزدیم و آن زمان آقای ضرغامی خودش به من زنگ زد و گفت که چرا به این فیلم نپرداختید و من گفتم که یادم رفت و این اتفاق بدون قصد بود. آقای ضرغامی گفت که یکی از بهترین فیلم‌های پورعرب «مردی شبیه باران» است ولی این فیلم باز هم مظلوم واقع شد.

سعید سهیلی در پاسخ به اظهارات جیرانی گفت: پورعرب برای همین فیلم سیمرغ گرفت و این فیلم یکی از ویژگی‌هایش این بود که در یک اثر جنگی برای اولین بار از سوپراستار استفاده شده بود. پورعرب به من میگفت تو به من خیانت کردی چون همه دوست‌دخترهای من را پراندی. او بازیگری جوان و جذاب بود و فیلم‌هایی که بازی می‌کرد هم آثاری جوان‌پسند بود و اینکه یکباره لباس بسیجی تن او کنی و او را به خاکریز بفرستی دید مخاطب نسبت به بازیگر عوض می‌شود.

وی افزود: اگر می‌خواستیم قبل از انقلاب نجیب‌ترین بازیگران را نام ببریم به آذر شیوا و پوری بنایی اشاره می‌کردیم. آذر شیوا نیست اما پوری بنایی که ایران است چه کار می‌کند؟ او خیریه‌ای به نام حضرت زینب (س) راه‌اندازی کرده است؛ آیا ما یادی از پوری بنایی کردیم، آیا اجازه دادیم پس از 45 سال به جشنواره ما، به فیلم ما، به یک سکانس ما به مجلس ما بیاید؟ ما اجازه ندادیم، او باید چه کار می‌کرد تا پوری بنایی نجیب دوباره بتواند به بدنه سینما برگردد؟

سهیلی تصریح کرد: آن‌ها رفته‌اند، کسانی که رفته‌اند را اجازه دهید اسمی از آنها نیاوریم. ما حسرت «قیصر» را می‌خوریم در صورتیکه خالق «قیصر» ایران است و ما قدرش را نمی‌دانیم؛ ما غافل از داشته‌هایمان و در حسرت نداشته‌هایمان هستیم. من به حرف شما که شبیه حرف افراد بسیاری است معترض می‌شوم که مدام می‌گوییم بهروز وثوقی نیامده اما خالق فیلم «قیصر» در ایران است و ما منزلتش را نمی‌دانیم. ما با حسرت از امیر نادری یاد می‌کنیم اما «علی خوش دستش»(سعید راد) کنار ما بود، افتاد، مجروح شد، عفونت پیدا کرد،‌ یک سال هیچکس از او خبر نداشت، مرد و رفت. آقای همایون(محمدعلی تبریزیان) بالای 200 فیلم بازی کرد و الان کجاست و چه کسی از او یاد کرد؟ آقای صالحی که وزیر ارشاد شده‌اند اصلاً همایون را می‌شناسند؟ من آقای صالحی را دوست دارم و شاید صدای من به ایشان برسد و امیدوارم ایشان مثل وزیری نباشد که رخشان بنی‌اعتماد و پوران درخشنده را یکی می‌داند و بداند که همایون 200 فیلم بازی کرده است.

سعید سهیلی
سعید سهیلی

وی افزود: محمود سماک‌باشی صدابردار سینما می‌گفت که هدفون‌هایم روی گوشم بود و صدای آقای انتظامی را می‌شنیدم که می‌گفت خدایا به من رحم کن، من را ببخش و خدایا مواظب من باش و با خود می‌گفتم که انتظامی چقدر ریاکار و مزور است، هدفون‌ها را از گوشم برداشتم و متوجه شدم که اصلاً صدایش شنیده نمی‌شود و او زیر لب این جملات را زمزمه می‌کند و من می‌شنوم. او چون می‌خواست جلوی دوربین برود، می‌ترسید و می‌لرزید و می‌خواست استعانت از یک قدرت ماورایی بگیرد. بازیگر امروز سر صحنه می‌آید و دیالوگش را حفظ نیست و نمی‌داند که قرار است چه صحنه‌ای ضبط شود.

کارگردان «کلاشینکف» خاطرنشان کرد: فیلم «مردی از جنس بلور» را که می‌ساختم، پورعرب نقش پسر فخری خوروش را بازی می‌کرد که مثلاً شهید شده و روی برانکارد است. خانم خوروش از من یک ربع وقت خواست، به ته بیمارستان رفت، چادر روی سرش گذاشت و سرش را روی برانکارد گذاشت و به من گفت وقتی من به سمت برانکارد آمدم ضبط کنید، همین کار را کردیم و بعد از ضبط این صحنه از او پرسیدم چکار کردی و او گفت چادر را روی سرم کشیدم، فکر کردم او واقعاً پسرم است و چنین اتفاقی برایش رخ داده است.

در بخش دیگر برنامه سهیلی اظهار کرد: در سینمای پس از انقلاب کمبود وجود فیلمی که برای پرده سینما ساخته شده باشد و کمبود آرتیست واقعاً احساس می‌شود.  من معتقدم که پورعرب آرتیست نیست. ما بازیگر، سوپراستار و آرتیست داریم؛ آرتیست تعریف خودش را دارد و به نظر من آقای پورعرب بزرگ‌ترین سوپراستار زمان خودش بود.

سهیلی تاکید کرد: محمدباقر قالیباف فرمانده من بوده، من فرمانده گردان بودم و او فرمانده لشگر بود. من شاهد رشادت‌های قالیباف بودم، اصلاً از دیدگاه‌های سیاسی او دفاع نمی‌کنم و اصلاً با حاج باقر قالیباف کاری ندارم اما نمی‌توانم بگویم که اوج رشادت و نترسی را در این آدم دیدم. گلوله‌ها از کنار ما عبور می‌کرد، من در یک خاکریز تنگ وحشت کرده بودم و صد متر آن طرف‌تر عراقی‌ها در تپه‌‌های قلاویزان ما را می‌زدند اما او ایستاده بود، گلوله‌ها رد می‌شدند و به ما می‌گفت که نترسید. قالیباف انقلابی نیست؟ من هیچ تناسب و نسبتی با باقر قالیباف امروز ندارم اما کلاهم را به عنوان کسی که در رکاب او جنگیدم و رشادت‌های او را دیدم از سر برمی‌دارم. برادرش شهید شده و در تمام طول جنگ در جبهه بوده است.

وی افزود: روز اول مناظرات انتخاباتی جایی رفتم که دیدم پنج نفر نشسته‌اند و مناظره را نگاه می‌کنند و همه از نزدیک‌ترین افراد به آقای پزشکیان بودند. وقتی مناظره تمام شد از من نظرم را پرسیدند، من گفتم شما هر کار می‌خواهید انجام دهید، آقای پزشکیان رئیس جمهور است و فقط یک جمله لازم است و آن جمله از دهان ایشان بیرون آمد؛ “تا آخر می‌مانی؟”. این جمله سرنوشت یک انتخابات را عوض کرد. برای اینکه می‌گفتم ایشان رئیس جمهور است تحلیل داشتم،‌ ما بعد از انقلاب همه جور رئیس جمهور داشتیم، غیر از یک رئیس جمهور آرتیست و پزشکیان یک آرتیست است. نوع دست دادن، حرف زدن، راه رفتن، نشستن، پایان صحبت‌هایش و نوع شروع حرف‌هایش همه آرتیستیک است و این برایشان نو و تازه است و این نوع را ندیده‌اند و می‌خواهند آن را امتحان کنند.

سهیلی درباره ممیزی‌های صورت گرفته بر آخرین اثر سینمایی‌اش اظهار کرد: به من می‌گفتند برای «پول و پارتی» هم مثل «گشت» اذیت می‌شوی و فیلمت ممیزی می‌شود. باید بگویم که همه ممیزهای قبل، اکنون و بعد از این هیچکدام هنرمند نمی‌شوند و هر ممیزی هنرمند نیست. اگر روزی هر کسی حتی جیرانی ممیز شد بدانید که هنرمند نیست، یعنی از همان لحظه‌ای که به قضاوت یک اثر هنری می‌نشیند باید بداند که تمام هنرمندی او تمام شده و دفن شده است. درباره «پول و پارتی» می‌گفتم که این فیلم یک ممیزی هم ندارد و فقط دو یا سه ممیزی می‌دهند که بگویند ما هم هستیم اما وقتی به ارشاد رفتم کسی که لیست ممیزی‌ها را می‌خواست به ما بدهد خودش شوکه شده بود و می‌گفت تعداد ممیزی‌ها بالا است. هشتاد ممیزی برای یک فیلم سینمایی مشخص کرده بودند که البته آن هشتاد ممیزی انجام نشد. من از همینجا به روح الله سهرابی درود می‌فرستم که با هم صحبت کردیم و هشتاد ممیزی را به هشت ممیزی رساند.

این کارگردان تاکید کرد: برای فیلم «گشت» ما می‌گفتیم مثلاً 10 ممیزی برای مداح‌ها، 5 تا برای امام‌جمعه‌ها و 15 تا برای نماینده‌های مجلس و 20 تا ممیزی برای هیئت دولت در نظر گرفته می‌شود تا همه راضی باشند و بگویند که نظر ما را هم دیده‌اند. یادم است که سر فیلم «مردی شبیه باران» 150 آزاده و اسیر به وزارت ارشاد آمدند تا فیلم را ببیند و نظر بدهند تا مجوز صادر شود. فکر می‌کردم برای «پول و پارتی» هم باید اینگونه باشد که سهرابی انصافاً تعامل و همراهی کرد و بالاخره به یک جمع‌بندی رسیدیم که هم آن‌ها و هم ما راضی باشیم. ما هر فیلمی می‌سازیم یک عده منتقد و فیلم‌بین می‌شویم. «گشت 1» را که ساختم با رضا سعیدی‌پور-مدیر وقت سینما آزادی- در مقابل سینما آزادی ایستاده بودم. سعیدی‌پور به من گفتند که این افراد مداح بودند و آن‌ها را به من معرفی کرد. این مداح‌ها منتقد فیلم شده بودند. ما «پول و پارتی» را ساختیم، ایران اینترنشنال که دائماً سیاسی است و تحلیل‌ها و اخبارش به مسائل سیاسی مربوط است به یکباره پس از اکران «پول و پارتی» به نقد این فیلم می‌پردازد. کسی که بیشترین احترام را به هنرمندان، فیلمسازان و بازیگران قبل از انقلاب احترام گذاشته، من بودم. ناصر ملک‌مطیعی در بیمارستان دست مرا گرفته بود، گریه می‌کرد و می‌گفت سعید این آخرین باری است که به بیمارستان آمده‌ام. تا آخرین لحظات سعید راد را داخل گور می‌گذاشتند و من بالای سر قبر او بودم. سعید کنگرانی را دفن می‌کردند، ما یک بار هم همدیگر را ندیده بودیم و به اطرافم نگاه کردم و دیدم تنها فیلمسازی که بالای سر قبر اوست من هستم. من به شدت به این افراد احترام می‌گذارم و بعد ایران اینترنشنال در دفاع از بهروز وثوقی و ناصر ملک‌مطیعی و بازیگران قبل از انقلاب فیلم «پول و پارتی» را می‌زند. دنبال چه چیزی هستید که یک فیلم فروخته و حال مردم را خوب کرده است؟ من «ممل آمریکایی» و «همسفر» را دوست دارم ولی اگر بازیگری سوار موتور شد و زن یا مادرش ترک موتور او نشست،‌ این فیلم «ممل آمریکایی» می‌شود چون فقط موتور در آن وجود دارد؟ «پول و پارتی» با مخاطب خود ارتباط خوبی برقرار کرده و اعلام می‌کنم هر حسنی که این فیلم دارد مدیون فیلمسازان قبل از انقلاب هستم.

من به کپی اعتقاد ندارم ولی مگر می‌شود «ممل آمریکایی»،‌ «تنگسیر»، «تنگنا» و… در ناخودآگاه من و شما تأثیر نگذارد؟

در بخش دیگر قسمت هفتم برنامه «۳۵میلیمتری» سهیلی اظهار کرد: من فرسنگ‌ها و کیلومترها با امیر تتلو فاصله دارم، ما هر دو از دو دنیای دیگر هستیم، من مربوط به یک مقطع سنی متفاوت با او هستم و من در دنیای سینما و او در دنیای موسیقی است اما معترضم که چرا یک کسی مثل تتلو داخل زندان باشد. ممکن است بگویید که جرم انجام شده، من معتقدم که باید مجرم را دستگیر کنیم. مجرم کسی است که تتلو را به اینجا رساند، او را بازداشت کرد، حکم داد و در دادگاه و سالن دادگاه، زندان و در سلول به او توهین کردند و او را به اینجا رساندند. آن‌ها باید گوشه زندان باشند. من وقتی از ملک مطیعی، همایون و پوری بنایی دفاع می‌کنم برای این است که با آنها سنخیت دارم و در یک خانواده هستم اما با تتلو هیچ سنخیتی ندارم و حتی یک آهنگش را هم گوش نکرده‌ام و نمی‌دانم چه می‌خواند اما می‌گویم وقتی او را به زندان می‌اندازی قطعاً تماشاچی ما به دنبال چیزی می‌گردد وگرنه تتلو که تتلو نمی‌شد. من معتقدم ما در هنرمان، در مملکت و به طور کل در تاریخمان ستاره زیاد داریم اما فوق ستاره به اندازه تعداد انگشتان دست پیدا می‌شود. ما در کشتی ستاره‌های زیادی داریم اما فوق ستاره‌مان فقط تختی است، ما در سینما ستاره‌های زیادی داریم اما فوق ستاره‌مان فقط فردین و فروزان هستند. ما باید قدر ستاره‌ها و فوق‌ستاره‌هایمان را بدانیم و ستاره‌ها را به فوق ستاره تبدیل کنیم نه اینکه آن‌ها را به یک حبس‌کشیده عقده‌ای رنج کشیده معترض تبدیل کنیم. چیزی که باعث می‌شود‌ آنچه که باید در جای خودش قرار بگیرد،‌ در جای خودش نباشد، دو چیز است؛ جهل و تزویر. اگر در فیلم‌ها، نوشته‌ها، موسیقی، نقد و ادبیاتمان توانستیم این دو را بزنیم به برد رسیده‌ایم. اگر به جای جهل، فهم بگذاریم و به جای تزویر، شجاعت بگذاریم برنده‌ایم. ما به وزیر و مدیر سینمایی شجاع نیاز داریم،‌ اگر او شجاع باشد از فیلم، سینما، فیلمساز و تماشاچی دفاع می‌کند. ما به وزیر، وکیل، رئیس جمهور، مسئول، مدیر و… شجاع و فهیم نیاز داریم.

او در پاسخ به این پرسش که در آینده چه اثری خواهد ساخت، گفت: من برای نهادهای حکومتی اصلاً فیلم نمی‌سازم. من «مردی شبیه باران» و «مردی از جنس بلور» را با پول خودم ساختم. تابحال از فارابی، حوزه هنری و دیگر نهادها هیچ پولی نگرفته‌ام. فیلم‌های نفروشی که برای دلم ساخته بودم را با بودجه خودم ساختم اما یک تعداد فیلم دارم که باید شرایط ساختشان فراهم باشد که یا من پولدار باشم یا رفیق پولداری در کنارم قرار بگیرد آن فیلم‌ها را می‌سازم. وقتی فیلم «گشت 1» را پس از 20 روز پایین آوردند گفتم که «گشت 2» را تندتر می‌سازم و الان هم می‌گویم که اگر شرایط لازم پیش بیاید فیلم دلم را می‌سازم وگرنه فیلمی را می‌سازم که در آن نقد، اعتراض، سیلی و عشق در آن باشد و با تماشاچی ارتباط برقرار کند. من هر دو گونه فیلمنامه را دارم.